دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ فروردین ۱۴, دوشنبه

آی مردم! آی مردم. من خدا را دیده ام اسماعیل وفا یغمائی

 

آی مردم! آی مردم. من خدا را دیده ام
اسماعیل وفا یغمائی

آی مردم ! آی مردم ! من خدا را دیده‌ام
بعد «الا» من پس از یک عمر «لا»را دیده ام
رفته‌ام از فرش تا عرش واز آن هم بیشتر
آن تهی بی مرز دشت کبریا را دیده‌ام
گشته‌ام از هر ستاره تا ستاره در پی اش
با که گویم که درآنجا ها چه ها را دیده‌ام
رفته ام از کهشان تا کهکشا ن تا بی نشان
اندر آنجا چرخش دولابها را دیده‌ام
رفته‌ام از این جهان تا خوشه های صد جهان
صد هزاران ابتدا و انتها را دیده‌ام
چون جهان بیرون ندارد من درون این جهان
آن برون پر فرود و پر فرا را دیده‌ام
کالبد بود این جهان از بیکران تا بیکران
من در آن روح بقا اندر فنا را دیده‌ام
رفته‌ام تا خطّه ی پیغمبران من رازها
در رسالات نهان در مومیا را دیده‌ام
غارها دیدم پر از پرهای وحی و جبرئیل
لیک بر آن‌ها چراها در چرا؟ را دیده‌ام
آمدم از غارها بر این زمین از آن همه
هی خطا اندر خطا اندر خطا را دیده‌ام
بر زمین زنجیره ی تاریک روح بس فقیه
رشته ای گندیده از چاه خلا را دیده‌ام
هر چه قید و دین و قانون بود افکندم به دور
چون که دیدم کوههائی از ریا را دیده ام
بر کشیدم بانگ از ژرفای هستی او کجا است
چونکه من هم ناکجا و هم کجا را دیده‌ام
صدهزاران بار مردم زنده گشتم بارها
ای دریغا کز خدا یک رد پا را دیده‌ام
هولناکی بس تهی بود این جهان در حال چرخ
وندرآن نی نظم ، مالیخولیا را دیده‌ام
باز گشتم چون غباری من ز اعماق جهان
تا زمین دیدم خلائق روشنا را دیده‌ام
کوی و برزن پر زمردم بانگ آزادی به لب
عشق پرچمدار آن دیدم خدا را دیده‌ام
بر فراز پرچم توفنده در دستان عشق
گیسوان صد هزاران ماهسا را دیده‌ام
عشق و آزادی است معنای و جود و در شماست
عاقبت دیدم خدا را چون شما را دیده ام
زیر پای عشق و آزادی که معنای خداست
خرد ستخوانهای اصحاب عبا را دیده ام
آی مردم آی مردم من خدا را دیده‌ام
با شما ره را واز او ردّپا را دیده‌ام


هیچ نظری موجود نیست: