دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ بهمن ۸, یکشنبه

میرسد سیلابی از آتش ز عمّان تا خزر انقلاب بهمن اسماعیل وفا یغمائی

 


میرسد سیلابی از آتش ز عمّان تا خزر
انقلاب بهمن
اسماعیل وفا یغمائی

رودها خشکیده و تالاب ها خشکیده اند

در میان چشمه هامان آب‌ها خشکیده اند

زمزمه ی جوبارها خشکید و هر جا بنگرم

هان مگر مردابها گنداب ها خشکیده اند

جنگل شاداب غارت شد نگه کن هر چه بود

از تبار و دوده ی شاداب ها خشکیده اند

بر فراز بام ایران!بنگرش ! خشکیده ماه

همچو آهک زین سبب مهتاب ها خشکیده اند

وقتی بیداری همه کابوس در کابوس هاست

هر چه رؤیا بود اندر خواب ها خشکیده اند

بعد گندمزارها در سفره ها خشکید نان

در کنارش خالی بشقاب ها خشکیده اند

نوحه و سوگ و عزا موسیقی اسلام بود

روی سیم تارها مضراب ها خشکیده اند

مهربانی ! دوستی!لبخند خشکید و ببین

هر چه جز تهدید و جز ارعاب ها خشکیده اند

! راستی مٌرد و حقیقت روی منبرها نگاه

جز فقیه و شیخ این کذّاب ها، خشکیده اند

پیکر بی‌جان فرزندان ملت را ببین

در میان مسلخ محراب ها خشکیده اند

وجه سلبی مرگ بر شه بود و ایجابی درود

بر خمینی ،در گلو ایجاب ها خشکیده اند

در ره بیراهه ها بردند ملت را کنون

نک نگه کن!رهبران ! رهیاب ها خشکیده اند

یادهاشان غرق نفرین است و در هر خانه‌ای

عکس هاشان در درون قاب ها خشکیده اند

هان وفا بس کن سرود درد با نسل نوین

کی؟ کجا؟ رودابه ها سهراب ها خشکیده اند

میرسد سیلابی از آتش ز عمّان تا خزر

تا نگوید در وطن سیلاب ها خشکیده اند

بر فراز موجها بینی فقیهان پلید

شعله‌ور در حلقه ی طلّاب ها خشکیده اند


هیچ نظری موجود نیست: