عاشقانه.مکتب عاشقی
اسماعیل وفا یغمائی
غرق عطشم از عشق ! من کام نمیخواهم
جز از عطشی دیگر، من جام نمیخواهم
محدودی و ،بی پایان ای تشنگی سوزان
جز لذت این آتش،من کام نمیخواهم
بی عشق تو من خود را خوشنام نمیخواهم
عشق است خدای من با مسلک او دیگر
احکام نمیخواهم اسلام نمیخواهم
وحی است نگاه او، در معجز چشمانت
جز این دو دگر از او پیغام نمی خواهم
آزادم و میگویند:در دام تو در بندم
میگویمشان:آزاد زین دام نمیخواهم
آمیخته جان من با جان تو من جان را
میخواهم و با این جان اندام نمیخواهم
در عشق که بی آغاز محوم من و در این عشق
دیریست که جز رفتن، فرجام نمیخواهم
فرجام بُوَد محدود ،من سوی تو رفتن را
تا هست وفا در راه ، اتمام نمیخواهم
بیست و هفت فروردین2583شاهنشاهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر