دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ مرداد ۱, دوشنبه

آواز کـولی ها. اسماعیل وفا یغمائی


 آواز کـولی ها. اسماعیل وفا یغمائی

  این شعر چهل و یکسال قبل سروده شده است.در اولین سال غربت اجباری و با امید به بازگشت پس از شش ماه حاصل ساعتی توقف در جنگلی میان روستاهای ابلیج واونی در استان والدواز حوالی پاریس و درنگی کوتاه با کولیان و گوش سپردن به نوای ساز آنان راستی زمان چه زود میگذرد. چه زود.
**
باد می رقصد میان دشت
ابر می تازد فراز کوه
ماه می آید برون از ابر
آخرین
-ماه زمستانی ست
در میان جنگل خاموش
می درخشد دراجاق کولیان آتش میان دود و خاکستر
مرد کولی می زند پر شور
با امیدی گنگ
با خیالی دور
پنجه ها برساز
می نوازد گرم
می کشد آوارگی ها را زدل آواز
پنجه های زن
تا بیاراید قفس
در میانِ ترکه های سبز ونازک گرم درآمد شدن با هرنفس
تا صبح!.
باد می رقصد میان هیمه های گرم
شعله ای سر می کشد پرسوز
کودک کولی می افرازد
بازوان نازکش را برفراز شعله های سرخ
-"آ ا ا ی می سوزی مرو نزدیک!"
می زند فریاد،زن

کودک کولی ولی با گیسوان درهمش
(برشانه هایش گشته افشان چون علف های بیابانی)
بازوانش را می افروزد میان شعله های سرخ
(شعله می رقصد میان چشم هایش)
او زآتش ها می آموزد.
مرد کولی می نوازد باز
می کشد آوارگی ها را زدل آواز
همچنان، زن-
تا بیاراید قفس ازترکه های سبز ونازک تا سحرگاهان
(وز بهای آن بجوید نان)
گرم درکارست.
***
باد می رقصد میان دشت
ابر می تازد فراز کوه
ماه می لغزد میان ابر
در میان جنگل خاموش
می درخشد آتش اندر دود وخاکستر
شب گذشته از میانه-
کولیان آواز می خوانند

2\ اسفندماه\ 1362

هیچ نظری موجود نیست: