دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

معجزه! و شرمنده از بی ایمانی خود اسماعیل وفا یغمائی

  عرض کنم که با کمال شرمندگی می خواهم اعتراف کنم به بی ایمانی خود (که بعد توضیح میدهماز چه چیز سخت شرمنده ام) و میخواهم دل بسیار کسان را شاد کرده، و بگویم  که:عزیزان اشتباه کردم!،واما به لطف حق و خواندن یک مقاله سر انجام دل سنگ شده........معجزه! و شرمنده از بی ایمانی خود اسماعیل وفا یغمائی

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

هه هه هه هه نه واقعا راست گفتی این همان برادر احمد کذایی خودمان است که سالها غیبش زده بود!
عجب چرخی زده در همان لحظه ورودش به گود!
بارک الله بارک الله

ما همیشه این برادر را با آن حیوان نجیب که امام صادق زنده اش کرد مقایسه می کردیم و می گفتیم آن حیوان نجیب بپای این برادر دکتر است ! عجب حسن تصادفی بازگشت این میت و داستان زنده شدن آن حیوان نجیب!
فرهاد

ناشناس گفت...

اخم و تخم اینها به خدا مثل جنایتکاران رژیم است . ریش احمدی نژاد را بتراش و یک کراوات هم به سینەاش بزن ، مو نمی زنە با اینا

لقمان

هاله گفت...

واقعا دست شما درد نکنه، مطلب بسیار خواندنی و تآثیر گذاری نوشتید. اجازه بدید من هم در همین رابطه یک بیت بنویسم:
گاوان و خران باربردار
به ز آدمیان مردم آزار

کور علی گفت...


آقای یغمائی مطلبی را که می گویم باورکنید شوخی نیست .عین واقعیت است.من وچندتا از دوستان سابق که از نزدیک با سازمان وشوری فعال بودیم.بارها پیش آمده بود وهمین یکی دوماه پیش بود به یاد چند نفر از افراد قدیمی شورا یا سازمان افتادیم ومی گفتیم راستی اینها کجا هستند؟ از جمله آقای حسین ودیگری حمید"ا" یکی از دوستان بخصوص روی اقای حسین حساسیت داشت ومی گفت هیچ جا خبری ازش نیست.نه تو تظاهرات مجاهدینه نه تو تظاهرات ضد مجاهدینه.یکی می گفت شاید رفته ایران.یکی پرید وسط وگفت بابا با اون سن وسالش فکر نمی کنم دیگه براش صرف کرده باشه که بره ایران.یکی از دوستان می گفت بابا با توجه به سن وسالی که داشت احتمالش هست که خدای نکرده فوت کرده باشه.بهرجهت خیلی ها زیر زبون گفتند خدا رحمتش کنه.رفت راحت شد و این درگیریهای اشرف ولیبرتی ...... را ندید.ولی بعد از پیدا شدنش .همه هاج وواج موندند که پس این کجا بوده؟یکی گفت حتما با رهبر مخفی بوده.خودی نشون داده برای مقدمه ظهور مسعود.خیلی خوب می شد اگه ایشان می نوشت که این مدت کجا بوده؟

ناشناس گفت...

سوزی
اقا اسماعیل عزیز مطلب شما قابل درک است از اینکه این ناجوانمردان چگونه بی شرمانه دست به ترور شخصیتی افراد میزنند در این کار اینها خیلی حرفه ای عمل میکنند که حتی جمهوری اسلامی با ان عرض و طولش به گرد اینها نمی رسند .
اما مسئله اصلی اینجاست که این جست و خیز میمون وار نه برای زنده شدن یک تفاله رهبر عقیدتی است بلکه هدف هائی در پشت پرده این خیمه شب بازی وجود دارد که من به میزان شناختی که از این جماعت شارلاطان دارم انرا میگویم
یکم خفه کردن صدای منتقدین و جدا شده ها
دوم بصورت غیر مستقیم به نیروهای داخل و شورا این پیام را میدهند که هر کس بنا بر مخالفت بگذارد سرنوشتش همین است و ایجاد وحشت در درون سازمان وشورا
سوم فراری دادن رهبر عقیدتی و ملکه از پاسخگوئی به تمام اشتباهات و انحرافات تشکیلاتی سیاسی و استراتزیک و تاکتیکی و بحث انقلاب ایدئولوزیک
چهارم پس از سالها انحراف و اشتباهات رهبر عقیدتی و خط و خطوط سازمان مجاهدین و برای اینکه بگوید اگر سازمان مجاهدین شکست خورد اگر سازمان مجاهدین موفق نشد که سرنگون کند اگر سازمان مجاهدین انقلابش تف سربالا شد و صدها ناکارائی خط و خطوط وووووووو اگر در قرارگاه اشرف چند قتل عام صورت گرفت اگر 52 نفر سلاخی شدند اگر 7 نفر به گروگان گرفته شدند مقصر همه اینها رهبر عقیدتی نیست بلکه این منتقدین و جدا شده ها هستند که باعث این همه شکست و خونریزی شده اند
بطور خاص پس از قتل عام 52 نفر و گروگان گیری 7 نفر رجوی حتی در بین نیروهای خودش دچار مشکل شده است و برای فراری دادن این رهبری باید همه تقصیرات را به گردن دیگری بیاندازد
یعنی منتقدین و جدا شده ها
رهبراگر شهامت این را ندارد که مسئولیت اینهمه خطا را بر عهده بگیرد بهتر همان که در قبر و سوراخ مبارکشان بماند که بماند که بماند

هه هه هه هه هه گفت...

میگن اون گاوی که امام صادق زنده اش کرد اول از همه فریاد زد ... مرگ بر ایرج مصداقی

ناشناس گفت...

یک موی گندیده برادر احمد به تمام شما اشعالها ارزش دارد. شما چه میدانید این مرد بزرگ کجا بوده و چه کوششی میکرده که مزخرفات مینویسید.خیلی نامردیدو بیشرفید
ایرانی

صادق پور مهدی گفت...

یغمائی جان ، تو را به جان مادرت قسم میدهم، تورا به روح پدرت قسم میدهم تو را به ارزش و مقام برادر انجمن نجاتی ات سوگند می دهم یک بار از جلد خودت بیرون بیا و مثل یک خواننده بیطرف این نوشته ات را بخوان. آن وقت نه به من و ما بلکه به خود خودت بگو یعنی برگرد به جلدت اسماعیل و به خودت بگو اسماعیل جان ... نه اصلا توی آینه نیگاه کن و به خودت بگو اسماعیل جان خودمانیم خیلی به روغن سوزی افتادی. اگر عکست تو آینه پس از شنیدن حرفت سرش را زیر نینداخت و با شرمندگی تصدیقت نکرد به نوچه هایت دستور بده بریزند اینجا و هرچه فحش خواهر و مادر بلدند نثار مخلصت بکنند اگر هم فحش کم آوردند بروند سراغ ایرج جانت ( مصداقی را نمی گویم، مقصودم شکری جان است) از او قرض بگیرند بزنند بر اینجانب. وفا جان از این که بگذریم آخر مگر مجبوری هی الکی سر قدم ، ببخشید سر قلم بروی؟ نکنه شاعرجان دچار تنگی قافیه شده ای؟ د

ناشناس گفت...

راستی از قتل های درون سازمانی چه خبر؟

ناشناس گفت...

آقای محترم ناشناس که مدام از قتلهای درون سازمانی میپرسی ,لطف کرده شما مقداری از این اعتصاب غذای !!!نزدیک به چهار ماهه که تمامی تئوری بیولیژیستها را به هم ریخته را بنویسید ,بنده هم قول میدهم به خواسته شما جامه عمل بپوشانم علی

احمد رضا گفت...

مش صادق این بابا پونزده سال معلوم نبوده کدوم گورسون بوده یه مرتبه سرو کلش پیدا شده شروع کرده به چرند بافی علیه مصداقی بایست جوابشو داد اصلا اینا کین چه حقی دارن اینقدر الکی حرف مفت و مزخرف میزنن واقعا ادم تعجب میکنه حالا تو بچسب به اسماعیل یغمائی که چرا نوشته .عالی نوشته اصلا حق همینه

ناشناس گفت...

خوب شد این ایرج مصداقی هست تا جنازه‌ای به اسم حسین آقا دوباره زنده شود و مطلبی را به دست او بدهند که امضایش را پای آن بگذارد. آیا حقارتی از این بزرگتر ممکن است. آقای برادر احمد ای کاش به جای آن همه هیکل یک کم عقل و یک حو شرافت و یک ذره معرفت و خرده‌ای وجدان می‌داشتی حیران