دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ خرداد ۲, سه‌شنبه

چهار خرداد. سالگرد تیرباران سه بنیاد گذار و دو تن از اعضای مجاهدین خلق ایران

۹ نظر:

کاظم گفت...

از مسببین بدبختی مردم و ویرانی ایران توسط مرتجعان.

ناشناس گفت...

فامیل دور
خدا بیامرزدشان و روحشان شاد باشد .ولی یک واقعیتی هست دیروز ما منظورم دوران شاه است هزاران برابر بهتر از امروز ماست یعنی همین نظام ولایت فقیه .تلاش نیروهای جوان انروز برای براندازی نظام شاهنشاهی بزرگترین اشتباه بوده هست و خواهد بود .نیروهای جوان ان روزگار که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی تلاش میکردند عبارت بودند از همین نیروها یعنی حنیف نزادها رجوی ها رفسنجانی ها لاجوردی ها خمینی ها زندانیان نظام دیروز شکنجه گران نظام امروز هستند .چرا که دعوا نه منافع مردم بل تصاحب قدرت اصل و اساس و ساختار تشکیلاتشان بوده و است .به همین مجاهدین امروز نگاه کنید بی شک اینان شکنجه گران فردای ما خواهند بود .این منطق ناشی از تفکر من نیست این تجربه تاریخی و علمیست هر ان کس که بدنبال قدرت است پس از کسب قدرت خود به شکنجه گر تبدیل خواهد شد .اما ایا این راجب همه صدق میکند ؟ خیر همه نمی توانند شکنجه گر شوند در یک کلام نیروی انقلابی که بدنبال قدرت نیست شکنجه گر نخواهد شد و نمی تواند بشود اما نیروی انقلابی که بدنبال کسب قدرت است او ناگزیر باید شکنجه گر شود .این تجربه تاریخ است و درس تاریخ .
چرا مصدق شکنجه گر نشد ؟زیرا بدنبال قدرت نبود بدنبال منافع مردم بود
تا بوده همین بوده من طرفدار حکومت شاه نبودم نیستم و نخواهم بود ولی یک چیز مسلمی وجود داشت تمام کسانی که با چنان شوقی به جنگ باشاه برخواستند تقی شهرام و بهرام و لاجوردی و خمینی و رفسنجانی و رجوی از تویشان بیرون امده راستی چرا اینچنین است ؟پاسخ یکی بیش نیست قدرت قدرت قدرت قدرت قدرت قدرت
این است رمز و راز نیروهائی که برای کسب قدرت مبارزه میکنند که روزی خود بتوانند با کسب قدرت شکنجه کنند و مردم بدبخت را بچاپند دروغ بگویند و خدا و پیغمبر را هم در صورت نیاز به خدمت خود بگیرند تا چند صباحی قدرتی بهم بزنند .
من به حنیف نزاد احترام میگذارم ولی فکر میکنم که اگر او هم بود نمی توانست کمتر از مسعود باشد چرا که منبع تغذیه همه شان یکیست .
اگر همین امروز سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام کند که ما فقط رزیم را سرنگون میکنیم و حکومت هم نمی خواهیم رئیس جمهور برگزیده مقاومت هم نداریم رهبر کبیر انقلاب هم نداریم من هم حامی انها میشوم
اینها یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران اگر بگویند وظیفه ما سرنگون کردن حکومت اخوندهاست و فردای سرنگونی انتخابات ازاد است ما از اینها حمایت میکنیم
هیچ پیش شرط یک ماهه دو ماهه شش ماهه هم نمی پذیریم هیچ رئیس جمهور منتخبی هم نمی پذیریم هیچ حکومت از پیش تعیئن شده هم نمی پذیریم بیایند و بگویند ما خواستار سرنگونی هستیم بدون قید و شرط و بدنبال سهم در قدرت هم نیستیم .بسم الله اگر نیروی به معنی واقعی انقلابی هستید بسم الله بفرمائید .
و بسیار ناگفته های دیگر که مجالی برای نوشتن در کامنت نیست

ناشناس گفت...

شهید حنیف نژاد مبتکر یک ایدئولوژی التقاطی بود.
حنیف تحت تاثیر انقلاب کوبا در پی آن بود که امام حسین را نوسازی و رنگ آمیزی کرده و او را بجای چگوارا به مردم ایران قالب کند اما حقیقت این بودکه حنیف بهیچ وجه درک درست و عمیقی از تاریخ و فرهنگ اسلام و ایران نداشت.
ایدئولوژی التقاطی او لنین را در راستای رسالت توحیدی انبیا می دید و مائو را هم در این راستا یک گام از لنین به توحید نزدیکتر می دید.
با چنین ایدئولوژیی اتفاقی نبود که بعدا به حکایات بخش مارکسیستی و بعد هم به انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی و داستان کیش شخصیت و توتالیتاریسم او رسیدیم.
یاد حنیف و یارنش شهیدش گرامی.
فرهاد

واقع بین گفت...

حنیف نزاد انسان بزرگی بود . گارش بی اشکال نبوده ولی با دلخوری الانتان از رهبر عقیدتی همه چیز را لوث نکنید لطفا روح حنیف و یارانش شاد

زنده باد سوسیالیسم گفت...

یاد این انسان وارسته و بزرگ و مبارز گرامی باد

حميد ع گفت...

نميدانم چرا بعد از نزديک به نيم قرن نبايد، بعد از به به کردن، حنيف را نقد کرد؟
فکر ميکنم انقلاب اديولوژيک دوم سازمان به دست رجوی ريشه در انقلاب اديولوژيک اول سازمان به دست تقی شهرام دارد، و آن هم ريشه در ايديولوژی بنيان گذاشته شده به دست حنيف داشته.
بايد بتوان راه طی شده را تحليل کرد تا گذشته چراغ راه آينده بشه.

حميد ع

ناشناس گفت...

فامیل دور
دوست عزیز واقع بین عزیز من قصد جسارتی به حنیف نزاد نداشتم و ندارم او بله انسان بزرگی بود اما دوست عزیز باید ما از تاریخ درس بگیریم باید واقعیت را بگوئیم شما که اسمت واقع بین است واقعا واقع بین باش عزیز من .فقط کافیس به سرگذشت چند نسل پس از حنیف و بنیانگذاری سازمان مجاهدین نگاه کنی سرنوشت مردم ما را ببین .اشتباه نکن عزیزم من انچه گفتم توهین به حنیف نیست شاید خدا میداند اگر او امروز زنده بود سازمان مجاهدین را کون فیکون میکرد .اما عزیزم نگاه کن سرنوشت مردم ایران را فقط یک مثال کوچک میزنم .در زمان شاه در کل کشور ایران یک نفر قاتل به نام فکر اصغر وجود داشت که به جرم قتل تحت تعقیب بود و بالاخره وقتی او را گرفتند تمام ایران مثل توپ صدا کرد که اصغر قاتل را گرفتند .اما امروز چه امروز در هر کوچه یک قاتل نهفته در هر خیابان صدها قاتل زنده راه میروند برادر برادر را میکشد پسر مادر را میکشد پسر پدر را میکشد زن همسر را میکشد همسر زنش را خفه میکند و هزاران فساد که سراسر جامعه ما را گرفته است .اینها ثمرات یک انقلاب است انقلابی که مکتبی بود مگر اینها که ادعا دارند مکتبی نیستند مگر منبع تغذیه حنیف مکتب نبود مگر منبع تغذیه رفسنجانی خمینی و مکتب نیست عزیز من مگر لاجوردی در نظام شاه شکنجه نشد مگر بر علیه شاه مبارزه نمی کرد چه شد که چنین فردی شکنجه گر از اب درامد چگونه شد که تقی شهرام وبهرام مجید شریف را کشتند و اتشش زدند باید به این سوالات جواب داد عزیز باید ریشه ها را یافت .اگر امروز رجوی به این نقطه رسیده او ناگزیر است این راه را برود مکتب و ایدئولوزی او همین است هر کس دیگری هم با ان ایدئولوزی جای رجوی بود همین را میکرد این ها را من نمی گویم این تجربه تاریخیست باید از تاریخ درس گرفت باید اموخت اگر چه دردناک باشد اگر چه حتی حنیف باشد هیچ بتی را نباید به رسمیت شناخت باید همه چیز را زیر ذره بین قرار داد تا راه درست انتخاب شود باید از گذشته درس بگیریم گذشته چراغ راه اینده است پس به روی تاریخ خاک نپاشیم حتی اگر حنیف باشد .من در ابتدا هم گفتم به حنیف نزاد احترام قائلم اما باید حرفها را زد .
برای اینکه متوجه بشوی که من حتی نسبت به شخص رجوی و سازمان مجاهدین با کینه نگاه نمی کنم اگر چه انها بسیار اشتباهات مرگبار انجام داده اند .من گفتم رجوی محصول یک جریان است که مربوط به زمان ما نیست دوران مبارزات ایدئولزیک به پایان راه خود رسیده باید تغئیر کرد باید نو شد باید پوسته و جامه کهنه را از تن بدر اورد اگر بدنبال منافع مردم هستیم ولی اگر به دنبال قدرت هستیم اش همان است کاسه همان فقط پوست عوض میشود و هر بار هم بدتر از قبل .

جهانگیر گفت...

بسیار غیر منصفانه است که اشخاص, جریانات فکری, و جنبشهای اجتماعی خارج از محدوده و محدودیتهای تاریخی, جغرافیایی, سیاسی و دیگر ساختارهای زیر بنایی و روبنایی دوره خود مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار بگیرند و با استانداردهای جدید و فرا زمانی و فرا طبقاتی مورد انتقاد و نقد قرار بگیرند. حتی بزرگانی مثل شادروان کسروی از این قاعده مستثنی نیستند, چه برسد به کاظم جون و فرهاد جون با فامیل های دور شان.

حیف که به روح اعتقاد ندارم ورگرنه مثل قدیمها به روان او درود میفرستادم. برای همین میگم یادش و فداکاریهایش آنطور که میفهمید درحافظه و تاریخ ما گرامی باد.

رضا شاه صغیر گفت...

رک و پوست کنده جنگیدن با شاه به نفع خمینی پفیوز شد حالا که گذشته ولی هم کار مجاهدین و هم فدائیها غلط بود .تاریخ هم نشان داد غلط بوده مملکت به گه کشیده شد الان هم غرق خطراته یک کمی با شعورتون فکر کنید و نه با دلتون . خدا شاه را ببخشد و در عین حال بیامرزد مملکتی داشتیم حالا چی داریم؟ یک مشت ملا یک رهبر که در رفته بقیه هم دارن پیر میشن.