در ستایش ملت! در ستایش ملت ایران
از مجموعه شعر آغاز شده دیگر شعری عاشقانه نخواهم سرود
مفهوم تاریخی و اجتماعی و تقدس تاریخی ملت را هیچگاه حتی وقتی از ضعفهای مردم در رنجیم فراموش نکنیم
اسماعیل وفا یغمائی
شیری اگر که هست، بدان!شیر ملت است
در دست شیر قبضه شمشیر ملت است
خورشیداگر که هست، به همراه تیغ و شیر
بر پشت شیر مهر جهانگیر ملت است
سلطان و شاه وخسرو وشاهنشه و ملک
صدر وبزرگ ومهتر و هم میر ملت است
ما قطره ها اگر چه درین رود فانی ایم
بی مرگ و جاودانه و نامیر ملت است
اسطوره ها ز ملت و مردم پدید شد
اسطوره ی تمام اساطیر ملت است
بر هر مناره نام بزرگش سرودباد
جای خدا ترانه ی تکبیر ملت است
زین رهبران پیر و فرو مانده خسته ام
در راه گر که رهبر و گر پیر ملت است
از اوج ملت است که رهبر کند طلوع
این را بدان که چاره و اکسیر ملت است
مجموع موجهاست که «توفان» بر آورد
فرمانده برآیش تغییر ملت است
اندر کمان آرش تاریخ هان ببین
هم قله ملت است و همان تیر ملت است
رستم که شیر عرصه ی تاریخ مردم است
معنای داستانی تفسیر ملت است
آن آذرخش شعله ور بیکران سرخ
در قیر گون این شب و شبگیر ملت است
کابوس شیخ و دین و خدایش در انتها
تفسیر ملت است،و تعبیر ملت است
اندر دهان شیخ فرو مایه عاقبت
خود قافیت بجوی! و بدان تیر!ملت است
25 اکتبر 2017
اسماعیل وفا یغمائی
از مجموعه شعر آغاز شده دیگر شعری عاشقانه نخواهم سرود
مفهوم تاریخی و اجتماعی و تقدس تاریخی ملت را هیچگاه حتی وقتی از ضعفهای مردم در رنجیم فراموش نکنیم
اسماعیل وفا یغمائی
شیری اگر که هست، بدان!شیر ملت است
در دست شیر قبضه شمشیر ملت است
خورشیداگر که هست، به همراه تیغ و شیر
بر پشت شیر مهر جهانگیر ملت است
سلطان و شاه وخسرو وشاهنشه و ملک
صدر وبزرگ ومهتر و هم میر ملت است
ما قطره ها اگر چه درین رود فانی ایم
بی مرگ و جاودانه و نامیر ملت است
اسطوره ها ز ملت و مردم پدید شد
اسطوره ی تمام اساطیر ملت است
بر هر مناره نام بزرگش سرودباد
جای خدا ترانه ی تکبیر ملت است
زین رهبران پیر و فرو مانده خسته ام
در راه گر که رهبر و گر پیر ملت است
از اوج ملت است که رهبر کند طلوع
این را بدان که چاره و اکسیر ملت است
مجموع موجهاست که «توفان» بر آورد
فرمانده برآیش تغییر ملت است
اندر کمان آرش تاریخ هان ببین
هم قله ملت است و همان تیر ملت است
رستم که شیر عرصه ی تاریخ مردم است
معنای داستانی تفسیر ملت است
آن آذرخش شعله ور بیکران سرخ
در قیر گون این شب و شبگیر ملت است
کابوس شیخ و دین و خدایش در انتها
تفسیر ملت است،و تعبیر ملت است
اندر دهان شیخ فرو مایه عاقبت
خود قافیت بجوی! و بدان تیر!ملت است
25 اکتبر 2017
اسماعیل وفا یغمائی
۱ نظر:
بسیار عالی بود .
ارسال یک نظر