سی خرداد، شکست مبارزه چریکی، ، مقاومت یک نسل. ایرج مصداقی. اسماعیل یغمائی
سی خرداد سال شصت، جنگ نابرابر قدرت و پیامدهای خونین اش
خرداد ۱۳۶۰ آغاز سرکوب نهايی قيام ۱۳۵7
نقدی برروایت حکومتی ازکودتای سی خرداد شصت /قسمت اول | ایران گلوبال
= جواب آقای بنی صدر به سوالات در باره سی خرداد شصت
تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مستندی تکان دهنده از سی خرداد 1360
کودتای خرداد ۱۳۶۰: روایت به سرقت رفته انقلاب ایران | رادیو زمانه
گذرستان :: مجموعه گفتگو ها با افراد مطلع در باره سی خرداد 1360
سی ام خرداد 1360اولین کودتا رژیم اسلامی علیه آزادیخواهان بود
سی خرداد سال شصت، جنگ نابرابر قدرت و پیامدهای خونین اش
خرداد ۱۳۶۰ آغاز سرکوب نهايی قيام ۱۳۵7
نقدی برروایت حکومتی ازکودتای سی خرداد شصت /قسمت اول | ایران گلوبال
= جواب آقای بنی صدر به سوالات در باره سی خرداد شصت
تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مستندی تکان دهنده از سی خرداد 1360
کودتای خرداد ۱۳۶۰: روایت به سرقت رفته انقلاب ایران | رادیو زمانه
گذرستان :: مجموعه گفتگو ها با افراد مطلع در باره سی خرداد 1360
سی ام خرداد 1360اولین کودتا رژیم اسلامی علیه آزادیخواهان بود
۵ نظر:
یکی از نکات بسیار مهم در گروه های سیاسی این است که اول از روی حسادت و خصلت های فردی موضع گیری میکنند و بعد میایند ان موضع را نام گذاری سیاسی میکنند . در گروه رجوی این روش و منش رایج تر از همه گروه ها بوده . بنابراین من فکر میکنم وقتی ما سعی میکنیم با تحلیل سیاسی بررسی انجام بدهیم نتیجه نمیگیریم و تناقضات بوجود میاد . سی خرداد ۶۰ که بعدا از سوی باند رجوی " ضرورت تاریخی " نام گرفت حرف یاوه ای بیش نبود جرا چون که حتی یکماه قبل از خرداد ۶۰ اقای رجوی طی نامه به " رهبر انقلاب " ! دنبال سازش است و کلی تناقض در نلمه ایشان وجود داره که پیشنهاد میکنم حتما کامل و با حوصله ان را بخوانید . سی خرداد از سوی باند رجوی یک نمایش قدرت بود و نه یک ضرورت تاریخی ! که بلافاصله مورد بهره برداری اخوندها برای سرکوب قرار گرفت وگرنه چرا باید دست خالی به خیابان اورده میشدند ؟ انهم بچه هایی که بیش از ۸۰ درصدشون از نظر کمیته ها و مساجد محل بواسطه کار علنی نشریه فروشی و بساط و غیره لو رفته بودند ! کدام رهبر باهوش و مبارزی اینگونه بچه های مردم را بدون سلاح در اختیار کوروکدیل های خونریز و جانی و ادمکش قرار میدهد ( البته دوراز جان کوریکودیل ) این نمایش برای ژست تشکیلاتی بود که با تو جیب ریزی سوابق نظامی گذشته سازمان بدست امده بود و متاسفانه بیرحمانه ذبح گردید . اخه رهبران فرصت طلب و باند رجوی که به جز سابقه چندسال زندان و خواندن چهارتا مزخرفات مذهبی و چهارتا ترجمات رویزیونیستی حزب توده چیز دیگری در چنته نداشتند و این تشکیلات باداورده برایشان خیلی بزرگ بود و باند خمینی هم دقیقا این را میدانست چه در باند خمینی هم زندان رفته و مزخرفات خوانده بسیار بودند و هم اینکه قشر عقب مانده جامعه را مسلح کرده بودند و به جان بچه های مردم انداختند و اصولا منتظر چنین نمایشی بودند در واقع باند خمینی تله را پهن کرد پرنده های جوان را در تور انداخت و انان را زنده زنده قصابی کرد و تکبیر فرستاد و چه ناجوانمردانه و سفاکانه . انها به بنی صدر هم رحم نکردند چه برسه به باند رجوی . ایستادگی بنی صدر واقعا قابل تقدیربود و در تاریخ ایران باقی خواهد ماند صرف نظر از همه چیز . معزی خلبان نیروی هوایی با هماهنگی هایی که مهدی افتخاری انجام داده بود سرانجام رجوی و بنی صدر را از کشور خارج کردند و بعد هم باقی ماجرا که همه میدانند . اول اروپا بعد عراق و دوباره اروپا و بعد بازی های مسخره غیبت صغری و کبری و ادامه کیش شخصیت و ....
من اگر همین الانشم حتی ۱۰ درصد هواداران مجاهدین در سی خرداد را داشتم ظرف ۴۸ ساعت رژیم را سرنگون میکردم اما رهبر بی لیاقت و خودشیفته مجاهدین با اون همه نیرو نه تنها هیچ گوهی نخورد و فرار را بر عهدو قرار ترجیح داد بلکه چند ده هزار نیرو ازبهترین جوانان کشوررا در دهان گرگ رها کرد و فلنگ را بست و هنوزهم از شعارهای پوشالی و وعده های سرخرمن دست نکشیده ! عجب ؟
خاکزاد
اسماعیل عزیز جنگ داخلی با رژیم قابل جلوگیری نبود چون از همان سال 58-59 رژیم با شعار حزب فقط حزب الله عملا پا روی گلوی دیگر احزاب و گروه ها گذاشته بود صداها را در نطفه خفه می کرد و اعلام جنگ مسلحانه!ترکیدگی تاول خفقان بود
هرچند در شرایطی که رهبرانش هنوز در فضای انقلابی خودشان بودند و هیچ درکی از جامعه عمده مذهبی و محدود که حتی اب خوردنشان با فتوای اخوندها بود نداشتند و بطور خیلی ارمانی رژیمی که یک همچین اخوندی سردمدارش بود و هنوز چهره پلیدش برای ملت رو نشده بود را خواستند ظرف سه ماه و بعدا شش ماه!سرنگون کنند! درحالی که نه پشتوانه قوی ای داشتند و نه حتی اموزشی اصولی! و جنگی شروع شد که بهترین جوانان کشور در اتش ان سوراندن شدند
در حالی که اکنون مشخص شده یک توطئه کاملا حساب شده در روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران همزمان با تقویت طالبان که به مدت کوتاهی افغانستان را در منجلاب ارتجاع و جنگ و خونریزی فور برد و مدتی بعد رشد جریان های اسلامی در منطقه که همه در جهت تبدیل کردن خاورمیانه به مرکز بحران برای جند منظور شدند:
1. جلوگیری از رشد و ظهور اقتصادهای قدرتمند و با توجه به ثروت منطقه، امروز می توان حدس زد که بدون این بحرانها و نیروهای ارتجاعی سازماندهی شده چه میزان این منطقه مبتوانست رشد کند و به جای گاو نه من شیر ده به رقیب اقتصادی مهمی برای غرب تبدیل شود.
2. در نقطه مقابل شماره 1 با این کار هم ثروت منطقه و بخصوص ایران به غارت رفت و هم منطقه به بازار هزاران میلیاردی تولیدات تسلیحاتی تبدیل شد.
3. این بازی علاوه بر سرمایه داری در کلیت آن، یک برنده بسیار بزرگتر سیاسی، اقتصادی و بین المللی نیز داشت که اسرائیل بود. این چیز پنهانی و خود رهبران اسرائیل به آن اذعان دارند.
حالا با توجه به موارد فوق، بزرگترین مانع برای چنین گرداب فروبرنده ای نیروهای بالنده و پر انرژی ترقیخواه . نسل برآمده از طغیان ویرانگر اجتماعی ایران بود که به طور عمده در دو سازمان فدایی و مجاهدین جمع شده بودند و نابود کردن این نسل اولین ماموریت حاکمان جدید بود. این از نظر من حتی از طرف همان هایی که جمهوری اسلامی را به ایران تحمیل کردند سازماندهی و برنامه ریزی شده بود. بعدها حتی اسناد همکاری سازمانهای اطلاعاتی غربی در به مسلخ کشاندن نیروهای مترقی هم افشا شد. از نقشه کثیفی که به عنوان کودتا بخشی از آزادمردان ارتشی را به مسلخ برد و نقشی که در کشف ارتباطات نیروی های چپ ایران به سیستم اطلاعاتی ایران دادند، تا ارتباطی که مادرشاهی(فرد مرموزی که هرگز ورود و خروجش به صحنه سیاسی ایران به درستی کالبدشکافی نشد) با سرویس های اطلاعاتی انگلیس در پاکستان داشت و توطئه های دیگر.
اخیرا مهدی خزعی که در درون حاکمیت بوده و حتما از بسیاری نکات نیز آگاهی دارد گفته که در حزب جمهوری اسلامی تصویب شد که آنقدر به مجاهدین فشار وارد کنند که دست به سلاح ببرند تا آنها را کاملا سرکوب کنند.
اینکه کدام بخش از رهبران سیاسی مجاهدین و فدائیان خود نقش نفوذی و پیش برنده خط را داشته اند و کدامیک در توهم ابلهانه و قدرت طلبانه ارتجاعی، وارد این دام شدند هنوز نمیتوان به درستی قضاوت کرد(فراموش نکنیم که برادر شریف! واگذار کننده ناموس! به رهبری عقیدتی -مهدی ابریشمچی- و برخی از رهبران مجاهدین هم قبلا عضو انجمن حجتبه بوده اند) ولی در این که رهبران هر دو سازمان به غایت خائن بودند و شدند شکی نیست. یادمان باشد که داستان ضربه به موسی خیابانی هنوز ابهامات زیادی دارد و در رابطه نقش مهدی ابریشچی و رجوی در این ضربه به درستی تحقیق نشده و با ساده ذهنی همه از روی آن عبور میکنند.
بهترین و پاک ترین نسل ایران زمین در این میان نابود شد و ایران بزرگترین سرمایه تاریخی و اجتماعی خود را از دست داد.
به همان میزان که در خیانت، بریدگی و هرزگی رهبران سازمانهای فدائی و مجاهدین باید فریاد کشید، با صدایی بلندتر باید قهرمانی، پاکبازی و شرافت تاریخی نسلی که در سیاهترین دهه میهن جا خالی نکردند و جانانه و دلاورانه، خود را مشعلی برای آینده ساختند را فریاد کرد.
اگر این شمع های جاویدوان نبودند امروز تاریخ ایران چیزی جز تسلیم و نکبت و کثافت نداشت که تقدیم آیندگان کند.
قدر این نسل را تاریخ در آینده بیشر خواهد شناخت و بر این نسل افتخار خواهد کرد.
امروز ما در میان غبار و رنج و شکنج هستیم. وقتی این گرد و غبار فرو بنشیند درخشش این جواهرهای بی بدیل(هر چند که رجوی با هرزگی زیباترین مفاهیم و کلمات انسانی را هم به یغما برد ولی ما نباید آنها را به این رجالگان واگذار کنیم)بیشتر خواهد شد.
به عنوان بازمانده ای از آن نسل به نسلمان افتخار میکنم و شرفشان درود میفرستم. ما همه چیز خودمان را دادیم و شاید جزو نسلهایی باشیم که منقرض خواهیم شد و دیگر جامعه بشری چنین نسلی را به خود نبیند. شاید صده های بعد.
رجوی خائن و امثال فرخ نگهدارهای بی بته و بازاری، نمایندگان نسل ما نبودند، بلکه خائنین به نسل ما بودند و هستند.
نمایندگان نسل ما به جلاد و مرگ و شکنجه لبخند زدند و آنها را تحقیر کردند. یادشان گرامی.
یک مزلف بی مایه نسلی از زیبایان را قربانی کرد تا به خمینی نشان دهد چقدر تو دل برو و ناز است هنوز هم حاضر است همه مردم را بپای خود قربانی کتد تا بگوپید دیدید راست میگفتم. دست کم نگیریدش شخص حضرت ابلیس را از رو برده. اما چون انتقاد ازاین تاریخ را بصورت موضوع کفر و ایمان در آورده، حتما باید درموردش نظر های گوناکون را گرد آورد.
سپاهی
ارسال یک نظر