دوستان حتما بخوانید تا تفاوت فیلسوف واقعی با فیلفقهان اسلامی مشخص شود
باروخ ( بندیکت) اسپینوزا ، فیلسوف هلندی ( با اصلیت یهودی پرتغالی ) که در سال ۱۶۳۲ به دنیا آمد و به دلیل عدم نگرش سنتی به دین یهود ، در سال ۱۶۵۶ تکفیر و از جامعه یهود اخراج شد ، تا پایان عمرش در ۱۶۷۷ ، شجاعانه پای اصول خود ایستاد و بر طبق فلسفه ای که خود بنا کرده بود زندگی کرد .او ابتدا به مطالعه متون دینی و الهیات پرداخت ؛ اما باب طبعش قرار نگرفت و پس از مطالعه آثار فیلسوفان از دوره قدیم تا قرون وسطا و رنسانس و برگرفتن ایده هایی که در ساختمان فکری و نظام فلسفی او تأثیرگذاشتند ، در نهایت تحت تأثیر دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶) قرار گرفت . اسپینوزا بارزترین نماینده مکتب اصالت عقل می باشد که با دکارت به عرصه ظهور رسید .دکارت فلسفه پیشینیان را یکسره رها کرد و همه بدیهیات و معتقدات خود را نیز مورد شک قرار داد تا از نو اساسی برای علم بدست بیاورد و فلسفه ای جدید را................اسپینوزا - تاریخ فلسفه
باروخ ( بندیکت) اسپینوزا ، فیلسوف هلندی ( با اصلیت یهودی پرتغالی ) که در سال ۱۶۳۲ به دنیا آمد و به دلیل عدم نگرش سنتی به دین یهود ، در سال ۱۶۵۶ تکفیر و از جامعه یهود اخراج شد ، تا پایان عمرش در ۱۶۷۷ ، شجاعانه پای اصول خود ایستاد و بر طبق فلسفه ای که خود بنا کرده بود زندگی کرد .او ابتدا به مطالعه متون دینی و الهیات پرداخت ؛ اما باب طبعش قرار نگرفت و پس از مطالعه آثار فیلسوفان از دوره قدیم تا قرون وسطا و رنسانس و برگرفتن ایده هایی که در ساختمان فکری و نظام فلسفی او تأثیرگذاشتند ، در نهایت تحت تأثیر دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶) قرار گرفت . اسپینوزا بارزترین نماینده مکتب اصالت عقل می باشد که با دکارت به عرصه ظهور رسید .دکارت فلسفه پیشینیان را یکسره رها کرد و همه بدیهیات و معتقدات خود را نیز مورد شک قرار داد تا از نو اساسی برای علم بدست بیاورد و فلسفه ای جدید را................اسپینوزا - تاریخ فلسفه
۱ نظر:
درود استاد اسماعیل
در سرود ۴ خرداد که برای شماست، در اوایل سروده بعد از مقدمهٔ شعر، این ابیات رو سرودید؛
[به بهروز و احمد به یاران درود
به خرداد صبح شهیدان درود...]، بعد شعر با شهادت ادامه پیدا میکنه و در ادامه نام بدیع زادگان گفته میشه؛
[سکوت سحرگاه افسردگان
شکست از خروش بدیعزادگان.... ]
.....
بدیعزادگان همچنان که خودتون اطلاع دارید، سومین فرد از سران شاخص بنیانگذار مجاهدین بود. به نظرشما نمیشد این شعر رو اینجوری بسرایید که اول شعر بهروز و احمد نباشن و به جاش حنیف و محسن باشن؟
یعنی شعر به این شکل درمیومد؛
[به حنیف و محسن، به یاران درود
به خرداد صبح شهیدان درود
شهادت بود عطف پیکارشان
به این رادمردی و ایمان درود
تو در شام ما مشعل مایی، تو امید تاریخ فردایی
سکوت سحرگاه افسردگان
شکست از خروش بدیعزادگان
جهانخوار و دژخیم و وابسته هان
تو محکوم مرگی و ما جاودان...]
اینجوری هم ترتیب بنیانگذاران رعایت شده بود، هم اینکه آغاز شعر با حنیف و سعید که کلهگندههای سازمان بودن شروع میشد..
.....
البته چهل سال از سرایش این شعرگذشته، اما با خودم گفتم نظرم رو بگم
ارسال یک نظر