محمدرضا شاه پهلوی ۳۷ سال و چهار ماه و ۱۶ روز بر ایران حکومت کرد. او در ظاهر یک پادشاه مشروطه بود، اما شیوه حکومتداریاش، در بسیاری از روزهای سلطنتش شباهتی به یک پادشاه مشروطه نداشت.هر چه بود در زمانی که انقلابیون خشمگین در روز ۲۲ بهمن او را به زور از مقامش خلع کردند، او شخصیت محبوبی برای ایرانیان نبود. برعکس گویی بسیاری – دستکم در میان انقلابیون – عمیقاً از او متنفر بودند.ما
وضعیت محبوبیت او در دروان سلطنتش همیشه یکسان نبود و این وضعیت تا امروز دستخوش تغییراتی بوده است.در بخش نخست این مطلب، وضعیت شاه در افکار عمومی ایرانیان را از شهریور ۲۰ تا انقلاب ۵۷ بررسی میکنیم.دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
خاک بر سرمان با این انقلاب کثافت پنجاه و هفت ریدیم به همه چیز خدا رحمتش کند و گناهانش را ببخشد و ببردش به بهشت
مشکل کجا بود ؟
مقاله و مطالب خوبی بود اما چیزی میخواهم به این بحث اضافه کنم .
مشکل دراینجا بود که این فقط حزب توده نبود که شوروی را میپرستید و دنباله روی سیاست ان بود بلکه چریک فدایی و مجاهدخلق نیز چنین بودند . اگر شوروی بدنبال تجزیه آذربایجان ازایران بود حتما انقلابیون ما ان را تئوریزه میکردند ! درحالیکه اگر امریکا چنین نیتی داشت اورا متجاوز و سرکرده امپریالیسم خطاب میکردیم و این فرهنگ در بین مخالفین شاه که غالبا توده ای ، فدایی و مجاهدخلق بودند کاملا رهیج بود ( بنده خودم مجاهدبودم و میدونم دارم چی میگم) ما پیوسته تحت تاثیر مبارزات امریکای لاتین ، انقلاب الجزایر و گل سرسبد انقلابیون یعنی شوروی بودیم و این یک بیماری بود که شدیدا در قشر خورده بورژوازی جدید و تحصیلکرده اپیدمی شدید داشت خصوصا که شوینیسم درکله انقلابیون بی وطنی تعبیرشده بود درحالیکه مبارزات میهن پرستانه بخشی از مبارزات برحق ملتها درسراسر دنیا بود .
من یادمه همه چیزرا با موضع شوروی میسنجیدیم و توجیه میکردیم ( مانند حزب توده و فدایی) خصوصا که مسلمان هم بودیم و شاه را ضد منافع اسلام میدانستیم ( به نوشته های سازمان دردهه ۴۰ مراجعه کنید ) نزدیکی ما و اخوندها درمخالفت با شاه ریشه در همین داشت . تمام اطرافیان خمینی و بخش وسیعی از اخوندهای حاکم خونریز امروزی در دهه ۴۰ و حتی اوایل دهه ۵۰ از دوستان ما و کمک کاران ما بودند و به ما کمک مالی میکردند چون دارای پایه های ایده الوژیک مشترک بودیم و حسین بن علی و عاشورا قبله گاه هردوی مان بود . تنها درسال ۵۳ به بعدبود که شهرام و بهرام ارتباط اخوندها با سازمان را قطع کردند و به تصفیه و اخراج اعضای مذهبی اقدام نمودند ( بخش وسیعی از کادرهای بالای فعلی مجاهدین از تصفیه شدگان و اخراجی های ان ایام بودند که بخاطر پافشاری و تمایلات مذهبی تصفیه و اخراج شدند)
این شدیدترین نوع مرزبندی با شوروی زدگی و تفکرات روسی بود که بصورت ارائه تئوری سوسیال - امپریالیسم ارائه شد و حزب توده ان را امریکایی! خواند )
بگذریم ...
امروز افرادی که مدعی هستند میخواهند وقایع تاریخی را ثبت کنند حتما بایستی به موضوعات فوق توجه داشته باشند و مزخرفات شایع را به جای وقایع ثبت نکنند .
بگذریم ...
صرف نظر از خمینی که فرهنگ او درجامعه ریسه داشت طبعا رسانه های بین المللی در اگراماندیسمان او نقش عمده ایفا کردند و به روشهای تهیجی مردم را میشوراندند .
شاه شاید بدنبال جامعه ایده ال شبه اروپایی بود اما ایده خودرا با مردم درنیان نگذاشت و شوالیه وار رفتارمیکرد اگرچه ساواک با اعمال روشهای غیرانسانی روزبروز از محبوبیت او کم میکرد .
همه چیز به نفع اخوند تمام شد ... اری همه چیز ...
اما همین اخوند نسلی را درنقابل خوددارد که درتمام ابعاد برضداو وارد میدان شده اند به معنی آلترناتیو واقعی ... حتی برای مقابله با حجاب اجباری روسری خودرا سرچوب میکنند و آتش به عبا و عمامه او زده اند ...
امروز حتی بخشی از جنبش یعنی مبارزه نوین زنان درایران چنان اتشی برکاخ ایده الوژیک اخوند زده که فاشیستهایی امثال علی نطهری هارا به میدان اورده و فریادمیزند سمبل زن مسلمان زینب کبری است ولی جوابی نمیشنود اما بدین سان خاک بر مبارزات نوین زنان ایران میپاشد .
ملت پیروز خواهدشد ... تردیدی دراین نیست .
من اگر جای شاه بودم !
اولا ایده های خوددرباره پیشرفت را با مردم درمیان میگذاشتم
دوما عملا برنامه مفصلی برای مبارزه با فقر انجام میدادم
سوما بخش مستهجن رسالات اخوندها و مراجع را در دبیرستانها و دانشگاهها رسوا میکردم .
چهارما با گرایشات وابسته به شوروی مقابله میکردم
پنجما کلیه مراجع و اخوندها که درحجره ها علیه مدرنیته لجنپراکنی میکردند را دسته جمعی ازبین میبردم و نابودشان میکردم .
ششما قانون اساسی مشروطه را عینا اجرا میکردم
هفتما ازادیهای سیاسی را تضمین میکردم
هشتما ساواک را تاسیس نمیکردم
نهما تعلیمات دیتی را از مواد درسی حذف میکردم
دهما برای کارهایم تبلیغ میکردم
من اگر جای شاه بودم حتما سرخمینی رو زیراب میکردم و تا یکسال جمهوری اسلامی مطابق قوانین اسلام پیاده میکردم و بعد بقا یا تغییر ان را پس از یکسال به رفراندوم میگذاشتم .
والبته کلیه زندانیان سیاسی را آزاد و ساواک را دربخش سرکوب منحل میکردم .
ارسال یک نظر