بنابراین از این نقطه آغاز میکنم تا مفتریان از خود خجالت بکشند و لحظاتی درخود و وجدان بیمارخود فروروند :
همه ما اسداله لاجوردی را میشناسیم ... قاتل بالفطره ... شکنجه گر و ادمکش معروف اوین ... کسی که در قساوت و شقاوت و بیرحمی و مغزپوکی و تدین و ازار و سفاکیت و صبوعیت در ایران شهره افاق است ... کسی که با اذیت و آزار و شکنجه و گرفتن جان جوانان بیگناه این مملکت به شعف ایده الوژیک میرسید و نماز شکر بجامیاورد ...
اما او درزمان شاه چندبار به علت فعالیت سیاسی - مذهبی به زندان افتاده بود و درزندان نیز کاملا هیستریک مخالفین عقیدتی خودرا آزار میداد و پیامبرگونه انتطار پیروی انان از افکار پوسیده خودرا داشت ...
این تناقض را چگونه باید توضیح داد ؟ جرات کنید و وارد مبحث شوید ...
ایا شاه حق بود ؟
ایا لاجوردی حق بود ؟
ایا زندان رفتن ضامن افکار ترقی خواهانه بود ؟
ایا زندان رفتن خودبخود اعتبار انقلابی داشت ؟
ایا همه انانی که درزمان شاه به زندان افتادند اهل عدالت و آزادی بودند ؟
ایا مرتجعین هم به زندان میافتادند ؟ و چرا ؟
به این سوالات جواب بدهید .
اگر مرتجعینی امثال لاجوردی ها ( که یکی دوتاهم نبودند و صدها بودند) توسط رژیم شاه دستگیرو به زندان محکوم میشدند دلیل مبارزه شاه با مرتجعین بود ؟ واگرنبود چه بود ؟
چرا مرتجعین و روشنفکران چپ اصولا و عمدتا علیه شاه مبارزه میکردند ؟ ریشه های این همسویی درکجا بود ؟ ودر کجاهست ؟
ایا به نظرشما کل مرتجعین و کل روشنفکران چپ متاثر از فرهنگ اسلام و قران نبودند ؟
درباره دفاعیات گلسرخی چگونه تحلیلی دارید ؟
چرا و به چه علت مجاهدین مذهبی درزمان شاه به ایت اله خمینی احترام میگذاشتند و از وی جانبداری میکردند؟
چرا بعداز نکبت ۵۷ بمدت حدود سه سال مجاهدین از خمینی بعنوان "پدربزرگوار" و " مجاهد اعظم " و " سمبل شرف ملی " و رهبرانقلاب " نام میبردند ؟ وجوه مشترک ایده الوژیک انان چه بود و هست ؟
چرا یک رهبرخودشیفته خودبزرگ بین مسلمان چپ ! لیست اعدام شدگان و به داراویز شدگان را به چاه امام زمان میبرد و هدیه میکند ؟
لاجوردی اعدام میکنه و اینان لیست انرا به همان امام زمانی هدیه میکنند که لاجوردی برای ظهوراو نماز شب بجامیاورد و نسل هارا به خون میکشد !
این تناقضات را چگونه باید پاسخ داد ؟
اگر دواسلام متضادداریم ! پس چرا یک قران داریم ؟
تا کی باید در تابوی مزخرفات توجیهی ایده الوژیک هچل هفت روزگارسپری کنیم و حکومت به ریشمان بخندد ؟
برای نسل کنونی این تابوها معنی ندارد ...اصولا و خوشبختلنه انان افسارایده الوژیک برگردن نمینهند .
۱ نظر:
درد ما اینست که شهامت شکستن تابوهارا نداریم ...
چون میترسیم از سوی احمق ها به انگ متهم شویم !
بنابراین از این نقطه آغاز میکنم تا مفتریان از خود خجالت بکشند و لحظاتی درخود و وجدان بیمارخود فروروند :
همه ما اسداله لاجوردی را میشناسیم ... قاتل بالفطره ... شکنجه گر و ادمکش معروف اوین ... کسی که در قساوت و شقاوت و بیرحمی و مغزپوکی و تدین و ازار و سفاکیت و صبوعیت در ایران شهره افاق است ... کسی که با اذیت و آزار و شکنجه و گرفتن جان جوانان بیگناه این مملکت به شعف ایده الوژیک میرسید و نماز شکر بجامیاورد ...
اما او درزمان شاه چندبار به علت فعالیت سیاسی - مذهبی به زندان افتاده بود و درزندان نیز کاملا هیستریک مخالفین عقیدتی خودرا آزار میداد و پیامبرگونه انتطار پیروی انان از افکار پوسیده خودرا داشت ...
این تناقض را چگونه باید توضیح داد ؟ جرات کنید و وارد مبحث شوید ...
ایا شاه حق بود ؟
ایا لاجوردی حق بود ؟
ایا زندان رفتن ضامن افکار ترقی خواهانه بود ؟
ایا زندان رفتن خودبخود اعتبار انقلابی داشت ؟
ایا همه انانی که درزمان شاه به زندان افتادند اهل عدالت و آزادی بودند ؟
ایا مرتجعین هم به زندان میافتادند ؟ و چرا ؟
به این سوالات جواب بدهید .
اگر مرتجعینی امثال لاجوردی ها ( که یکی دوتاهم نبودند و صدها بودند) توسط رژیم شاه دستگیرو به زندان محکوم میشدند دلیل مبارزه شاه با مرتجعین بود ؟ واگرنبود چه بود ؟
چرا مرتجعین و روشنفکران چپ اصولا و عمدتا علیه شاه مبارزه میکردند ؟ ریشه های این همسویی درکجا بود ؟ ودر کجاهست ؟
ایا به نظرشما کل مرتجعین و کل روشنفکران چپ متاثر از فرهنگ اسلام و قران نبودند ؟
درباره دفاعیات گلسرخی چگونه تحلیلی دارید ؟
چرا و به چه علت مجاهدین مذهبی درزمان شاه به ایت اله خمینی احترام میگذاشتند و از وی جانبداری میکردند؟
چرا بعداز نکبت ۵۷ بمدت حدود سه سال مجاهدین از خمینی بعنوان "پدربزرگوار" و " مجاهد اعظم " و " سمبل شرف ملی " و رهبرانقلاب " نام میبردند ؟ وجوه مشترک ایده الوژیک انان چه بود و هست ؟
چرا یک رهبرخودشیفته خودبزرگ بین مسلمان چپ ! لیست اعدام شدگان و به داراویز شدگان را به چاه امام زمان میبرد و هدیه میکند ؟
لاجوردی اعدام میکنه و اینان لیست انرا به همان امام زمانی هدیه میکنند که لاجوردی برای ظهوراو نماز شب بجامیاورد و نسل هارا به خون میکشد !
این تناقضات را چگونه باید پاسخ داد ؟
اگر دواسلام متضادداریم ! پس چرا یک قران داریم ؟
تا کی باید در تابوی مزخرفات توجیهی ایده الوژیک هچل هفت روزگارسپری کنیم و حکومت به ریشمان بخندد ؟
برای نسل کنونی این تابوها معنی ندارد ...اصولا و خوشبختلنه انان افسارایده الوژیک برگردن نمینهند .
عالمی دیگربباید ساخت واز نو آدمی .
خاکزاد ( محاهدسابق)
ارسال یک نظر