داده های این مقاله بسیار سنگین و بنیادی ست. فکر محاکمه پس از نیم قرن که از برخی از این رویدادها گذشته دردی از ما دوا نمی کند. بیشینه ی اینها چهره در نقاب خاک کشیدندوما نیز دیریازود به آنها خواهیم پیوست.تنها کار شایسته بباور من این است که بیاندیشیم *** چرا کار به اینجا کشید و چه کنیم که دیگربار روی ندهد***
من نه بیمارگونه ضد چپ ام و نه بیمارگونه ضد مذهب،اما این توی چشم میزند که همدستی این دو جریان درنکبت بهمن کمر مارا شکست.این جمع اضداد(چپ ضدمذهبی وارتجاع شیعی)مقطع مشترکی داشت بنام"انترناسیونالیسم" ضد ملی.چپ ماچپی ملی نبود،آلوده بودبه انترناسیونالیسم باپرچمداری حزب توده.تشیع با شعار"کل یوم عاشورا،کل ارض کربلا"،آیه یک سوره روم(که آرزوی شکست ایران رادارد)،حسین،علی ودیگرانی که سردمدار وحامی اشغالگران ایران بودند،ضدایرانی است."دیگران"تاریخ مارا بهترازما شناختندو با پیداکردن این "مقطع مشترک" روی دست ما زدند. یکبار آقای مصداقی پرسید"اگرچپ راازایران برداریم،چه میماند؟" فروتنانه،اگراین چنین چپی رانداشتیم،امروزمی رسیدیم به بالاتراز کره جنوبی،چپ مارارساند به کره شمالی ! در دوران رضا شاه وشاه(فقید)تمامی انرژی رفت روی جبران عقب افتادگی علمی وصنعتی وموفق هم شدند.ایران جهان سومی شد قدرتی منطقه ای،اماعلوم انسانی وتاریخ به محاق رفت و روی جامعه شناسی،پژوهش تاریخی کار نکردیم.حتاداده های خام هم در دسترس نبود.درزمان سقوط بهمن این پرسش میان مردم بود که این"دکتر یزدی"کنار خمینی همان"دکتر یزدی"حزب توده است یا نه.
اینهارابرای این نوشتم که واژه ی"داده خام"کم ارزش بشمار نیاید.تکرار میکنم،این نوشته آقای مصداقی بسیارازدید"داده خام"سنگین است ونشانه تلاش فراوانی است باحدود ۹۰ مرجع.این آن چیزی است که در سال ۵۷ کم داشتیم. در همان زمانی که خلخالی سرگرم قصابی بود،نشریه"پیام خلق"(که پیش از نشریه"مجاهد"ارگان رسمی مجاهدین بود)در صفحه اول درشت تیتر میزد : ــ درودبردادگاه که حکم اعدام آن همیشه پاینده باد اسلحه خلق مابه سینه خائنان همیشه غرنده باد ــ که مراداز "دادگاه"، همان دادگاه انقلاب به سرکردگی خلخالی بود.خلخالی ای که درزمان شاه در بیمارستان روانی چهرازی بستری بوده.امروز همه برای از زیر مسئولیت در رفتن و"کی بودکی بودمن نبودم" اینها رازیر سبیلی در می کنند "داده های خام" پایه بنیادی هر پژوهشی است،باید این کارآقای مصداقی(ونیزهمنشین بهارو دیگران)راارج نهاد،به آن افزودواین را به یک "پایه اطلاعاتی"(Data Base)با تاریخ و شرح تبدیل کرد.باشدکه کم کم گرداین مجموعه،یک سری"پرسش" شکل بگیردوبرسیم به خود بیماری (diagnostic) و سپس به چرایی،ریشه یابی و درمان.
همیشه این پرسش در ذهن من می چرخد : چراهیچکس،نه حزب توده وابسته به مسکو،نه چریک فدایی مسلسل بدست،نه چریک مجاهدسیانورزیر زبان،نه ملی گراوجبهه ملی،نه قطب زاده،نه بنی صدر،نه جزنی،نه حنیف نژاد،نه شریعتی شیاد،نه بازرگان،نه چپ،نه راست،نه مذهبی قائم الصلوهٔ،نه عرق خورکاباره ای،نه بهایی،چراهیچکس خطر راندید ؟ آیا به این دلیل نبودکه این"عصب های حساس جامعه"پیش ترازآن توسط تریاک این شیعه انترناسیونالیست ضد ملی از کار افتاده بود ؟ چرا ما این بخت تاریخی(بختیار)که هرهزارسال یکبار ممکن است به چنگ ملتی بیافتدرامفت از دست دادیم ؟ چرا نتوانستیم با شاه کنار بیاییم ؟ شاهی که سگش میارزید به تمام مخالفین اش ؟ اگر ما زمان شاه می رفتیم دنبال نشرادبیات ملی،شاهنامه،ترجمه درست ده هزار کتاب علمی و ادبی،مبارزه باخرافات وجهل مذهبی، ساواک میامد دنبالمان ؟ چرانکردیم ؟ چون به اندازه کافی هیجان وآدرنالین نداشت ؟ چرا نکردیم ؟ زمان شاه تشکیلاتی چون "کنفدراسیون" بود بادیکتاتوری شاه هزاربار کمتر از آخوندهاوتعداد ایرانیهاهزاربار کمتر.چرا امروز نیست ؟سرنخ "کنفدراسیون"جاهای دیگری نبود ؟دلیل اش این نیست که امروز"بلوک شرقی"در کارنیست ؟ ما نبایداینرا بدانیم ؟ مادرمن هروقت خبر مرگ کسی را می شنید،میگفت"مرد،عزیز شد.تا زنده بودعزیز نبود".چرامامرده پرستیم ؟این "فسلفه"ی شهادت،نوعی خودکشی روانی نیست ؟ چرا تنها کسی که جربزه اش راداشت خمینی را"ارتجاع سیاه"بنامدشاه"خائن"بود ؟ چرا "خادمین" خایه اش رانداشتند ؟
همه اش را باید ایرج مصداقی بکند ؟ راه حل بباور من این است : داده های خام وسیع،جمع بندی،پرسش،ریشه بیماری،پیشنهاد درمان. اندیشیدن سخت تر از "شهادت" نیست ؟
۱ نظر:
۱۶ تیر ۲۵۷۹ ايرانى ۶ ژوئیه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
داده های این مقاله بسیار سنگین و بنیادی ست.
فکر محاکمه پس از نیم قرن که از برخی از این رویدادها گذشته دردی از ما دوا نمی کند. بیشینه ی اینها چهره در نقاب خاک کشیدندوما نیز دیریازود به آنها خواهیم پیوست.تنها کار شایسته بباور من این است که بیاندیشیم
*** چرا کار به اینجا کشید و چه کنیم که دیگربار روی ندهد***
من نه بیمارگونه ضد چپ ام و نه بیمارگونه ضد مذهب،اما این توی چشم میزند که همدستی این دو جریان درنکبت بهمن کمر مارا شکست.این جمع اضداد(چپ ضدمذهبی وارتجاع شیعی)مقطع مشترکی داشت بنام"انترناسیونالیسم" ضد ملی.چپ ماچپی ملی نبود،آلوده بودبه انترناسیونالیسم باپرچمداری حزب توده.تشیع با شعار"کل یوم عاشورا،کل ارض کربلا"،آیه یک سوره روم(که آرزوی شکست ایران رادارد)،حسین،علی ودیگرانی که سردمدار وحامی اشغالگران ایران بودند،ضدایرانی است."دیگران"تاریخ مارا بهترازما شناختندو با پیداکردن این "مقطع مشترک" روی دست ما زدند.
یکبار آقای مصداقی پرسید"اگرچپ راازایران برداریم،چه میماند؟" فروتنانه،اگراین چنین چپی رانداشتیم،امروزمی رسیدیم به بالاتراز کره جنوبی،چپ مارارساند به کره شمالی !
در دوران رضا شاه وشاه(فقید)تمامی انرژی رفت روی جبران عقب افتادگی علمی وصنعتی وموفق هم شدند.ایران جهان سومی شد قدرتی منطقه ای،اماعلوم انسانی وتاریخ به محاق رفت و روی جامعه شناسی،پژوهش تاریخی کار نکردیم.حتاداده های خام هم در دسترس نبود.درزمان سقوط بهمن این پرسش میان مردم بود که این"دکتر یزدی"کنار خمینی همان"دکتر یزدی"حزب توده است یا نه.
اینهارابرای این نوشتم که واژه ی"داده خام"کم ارزش بشمار نیاید.تکرار میکنم،این نوشته آقای مصداقی بسیارازدید"داده خام"سنگین است ونشانه تلاش فراوانی است باحدود ۹۰ مرجع.این آن چیزی است که در سال ۵۷ کم داشتیم.
در همان زمانی که خلخالی سرگرم قصابی بود،نشریه"پیام خلق"(که پیش از نشریه"مجاهد"ارگان رسمی مجاهدین بود)در صفحه اول درشت تیتر میزد :
ــ
درودبردادگاه که حکم اعدام آن همیشه پاینده باد
اسلحه خلق مابه سینه خائنان همیشه غرنده باد
ــ
که مراداز "دادگاه"، همان دادگاه انقلاب به سرکردگی خلخالی بود.خلخالی ای که درزمان شاه در بیمارستان روانی چهرازی بستری بوده.امروز همه برای از زیر مسئولیت در رفتن و"کی بودکی بودمن نبودم" اینها رازیر سبیلی در می کنند
"داده های خام" پایه بنیادی هر پژوهشی است،باید این کارآقای مصداقی(ونیزهمنشین بهارو دیگران)راارج نهاد،به آن افزودواین را به یک "پایه اطلاعاتی"(Data Base)با تاریخ و شرح تبدیل کرد.باشدکه کم کم گرداین مجموعه،یک سری"پرسش" شکل بگیردوبرسیم به خود بیماری (diagnostic) و سپس به چرایی،ریشه یابی و درمان.
همیشه این پرسش در ذهن من می چرخد :
چراهیچکس،نه حزب توده وابسته به مسکو،نه چریک فدایی مسلسل بدست،نه چریک مجاهدسیانورزیر زبان،نه ملی گراوجبهه ملی،نه قطب زاده،نه بنی صدر،نه جزنی،نه حنیف نژاد،نه شریعتی شیاد،نه بازرگان،نه چپ،نه راست،نه مذهبی قائم الصلوهٔ،نه عرق خورکاباره ای،نه بهایی،چراهیچکس خطر راندید ؟
آیا به این دلیل نبودکه این"عصب های حساس جامعه"پیش ترازآن توسط تریاک این شیعه انترناسیونالیست ضد ملی از کار افتاده بود ؟
چرا ما این بخت تاریخی(بختیار)که هرهزارسال یکبار ممکن است به چنگ ملتی بیافتدرامفت از دست دادیم ؟
چرا نتوانستیم با شاه کنار بیاییم ؟ شاهی که سگش میارزید به تمام مخالفین اش ؟
اگر ما زمان شاه می رفتیم دنبال نشرادبیات ملی،شاهنامه،ترجمه درست ده هزار کتاب علمی و ادبی،مبارزه باخرافات وجهل مذهبی، ساواک میامد دنبالمان ؟ چرانکردیم ؟ چون به اندازه کافی هیجان وآدرنالین نداشت ؟ چرا نکردیم ؟
زمان شاه تشکیلاتی چون "کنفدراسیون" بود بادیکتاتوری شاه هزاربار کمتر از آخوندهاوتعداد ایرانیهاهزاربار کمتر.چرا امروز نیست ؟سرنخ "کنفدراسیون"جاهای دیگری نبود ؟دلیل اش این نیست که امروز"بلوک شرقی"در کارنیست ؟ ما نبایداینرا بدانیم ؟
مادرمن هروقت خبر مرگ کسی را می شنید،میگفت"مرد،عزیز شد.تا زنده بودعزیز نبود".چرامامرده پرستیم ؟این "فسلفه"ی شهادت،نوعی خودکشی روانی نیست ؟
چرا تنها کسی که جربزه اش راداشت خمینی را"ارتجاع سیاه"بنامدشاه"خائن"بود ؟
چرا "خادمین" خایه اش رانداشتند ؟
همه اش را باید ایرج مصداقی بکند ؟
راه حل بباور من این است : داده های خام وسیع،جمع بندی،پرسش،ریشه بیماری،پیشنهاد درمان.
اندیشیدن سخت تر از "شهادت" نیست ؟
ارسال یک نظر