دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ فروردین ۶, شنبه

جودوی قهرمانی کشورهای نورودیک ومدال برنزی که برای من بالاتر از مدال طلاست امیر یغمائی


جودوی قهرمانی کشورهای نورودیک ومدال برنزی که برای من بالاتر از مدال طلاست
امیر یغمائی
امروز من در مسابقات جوجتسو نوردیک شرکت کردم و مدال برنزرا کسب کردم
هنگامی که به روی سکو رفتم بعد از دریافت مدال، پرچم اوکراین را بالا بردم .
شاید کسانی باشند که این حرکت را زیر علامت سئوال ببرند و بگویند تو که پدر و مادرت ایرانی هستند و از من انتقاد بکنند، شاید افرادی بگویند که چرا پرچم شیر و خورشید ایران را بالا نبردی؟ من میخواهم به این افراد یک پاسخ کوتاه بدم. اما قبل از آن بگذرید یک پیش زمینه ای را برای شما توضیح دهم.
اول این که من قصد شرکت در این دور از مسابقات را نداشتم. بدلیل اشتغالات وشرایط خانوادگی بر خلاف مسابقاتی که در آن در سطح باشگاههای سوئد انجام شد و مدال طلا به دست آوردم در این مسابقات خیلی کم تمرین کردم و نیز حریفان این مسابقات که از سطح سوئد فراتر میرود بسیارند
دوم ا ین که مسابقات بجز انرژی فیزیکی یک انگیزهٔ خاص میخواهد چون اکثر شرکت کنند گان یک ترس و اضطرب خاصی در وجودشان بوجود می اید.طول زمان هر دور از مسابقه هشت دقیقه است و تو باید در یک مسابقه گاه با چند نفر مبارزه کنی و معمولا انرژی فیزیکی که در مسابقاتی که بدن ها با هم درگیر میشوند مثل جودو و ، کشتی در همان ۳ دقیقهٔ اول مصرف میشود و بعد فقط انگیزه و استقامت روحی هست که باعث پیروزی یا شکست میشود . من در این مسابقات با این انگیزه شرکت کردم که از کشور و مردمی که برای آزادی خودشان میجنگند حمایت کنم برای من انگیزه حمایت از کشوری بود که مردان و زنان آن سنبل استقامت و شجاعت هستند در همین لحظه ای که من این متن را مینویسم.در حال مبارزه اند
مردم و رهبر اوکراین نشان دادند که میتوان جلوی یک ابرقدرت ایستادگی کرد و رهبر آن بر خلاف برخی رهبران معاصر ایران در بزنگا ه ها فرار را بر قرار ترجیح نمیدهند، با دشمن آن کشور همکاری نمیکنند و در وسط آتشباری سنگین دشمن اصالت را در عشق میبینند همانطور کهدر اوکراین چندین زوج در وسط جنگ ازدواج کرده یا دو معشوقی که بوسه بر لبان همدیگر میزنند و بعد با شجاعت با دشمن با تمام قوا روبرو میشوند. اینها در نشریات و جراید منتشر شده و قابل دسترسی است آن کسانی که عشق را انکار میکنند و آن را مانع مبارزه و رزم میدانند هیچ چیز از قدرت عشق برای نبرد با دشمن نفهمیدند.
ما وقتی مادر و همسر و فرزندان و همسایه ها و اقوام و همشهریان خود را دوست داریم برای میهنی که خانه همه ما هست میجنگیم و گر نه نمیتوانیم بجنگیم.برای این در تاین مسابقات من پرچم اوکراین را بپاس احترام به مردم اوکراین بالا بردم و برای من بعنوان ورزشکار روح و شخصیت ورزشی که با انساندوستی همراه است ئر درجه یک قرار دارد و بعد مدالهای طلا و نقره و برنز من این مدال برنز را که پشت آن یک احساس غرور و احترام هست به اندازه همان مدال طلای مسابقات سوئد و حتی بیشتر دوست دارم و آنرا بپاس احترام به شجاعت مردم اوکراین بوسیدم و نیزبه یاد عموی گرامی ام علی امیر کبیر یغمائی قهرمان کاراته که در بیست سالگی در راه مردم جان داد و جد پدری ام همایون اول یغمائی که برای دفاع از روستائیان با تفنگ در برابر نیروهای نایب حسین کاشی در روستای مهرجان چندین روز جنگید و به دست سرتیپ پسر نایب حسین کاشی در بیست سالگی در سال 1280خورشیدی کشته شد افتادم . آنها هم در دفاع از مردم و کشورشان جان دادند مثل مردم اوکراین و رهبرشان که ایستاده اند.
بله، این رهبر اوکراین و مردم آن هستند که شایستهٔ درود و احترام هستند. اگر روزی رهبران ایران هم این شایستگی را از خود نشان دادند حتما انگیزه من در مسابقات بالا بردن پرچم ایران خواهد بود اما تا آن روز چیزی که من را به حیرت آورد را ستایش خواهم کرد. درد بر اوکراین و رهبر و مردم این کشور. به امید صلح و پیروزی این ملت شجاع.
امیر وفا یغمائی
26 مارس 2022 سوئد

۱۲ نظر:

molaynejad گفت...

دورود برتو فرزند برومند اسماعیل یغمایی عزیزوحمایت از مردم اوکراین در دفاع از آزادی در برابر فاشسیتم روسیه برهبری پوتین.
ا

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۶ فروردین۲۵۸۱ ايرانى ۲۶ مارس ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس

امیر گرامی،

بتو افتخار می کنیم :

-- در درجه سوم برای مدال.
-- در درجه دوم برای برای درک سیاسی بالایت و ...
-- در درجه اول برای این علو طبع که نمونه جوانمردی ایرانی است.

پیشنهاد می کنم این عکس را برای مقامات اوکرایینی ایمیل کنی. شایداز دید فروتنی بنظرت برسد که کار مهمی نبوده. اینطور نیست. این پیام انسانی برای آنهایی که زیر بمب های پوتین اند بسیار دلگرم کننده است. حمایت جامعه مدنی ایران است از جامعه مدنی جهانی. سیاستمداران روی این حساب می کنند.
سیاستمداران بدلایل بسیار از جمله وابستگی به نفت و گندم روسیه و نیز سلاح هسته ای درکف زنگی مست، چندان علاقه ای به سرشاخ شدن با پوتین نداشتند اما مقاومت مردم اوکرایین و حمایت افکار عمومی آنها را به این کار مجبور کرد.
تو در زمان نکبت بهمن نبودی. اگر با نخستین حرکت نادرست خمینی مردم اعتراض میکردند کار به اینجا نمی کشید. خمینی جربزه نداشت دست به اعدام بزند، تمام گروههای سیاسی مسلسل وار اعلامیه میدادند و خواهان اعدام میشدند. گذشته را نمیشود پاک کرد. نشریه پیام خلق مجاهدین در صفحه اول با پوند ۲۴ تیتر میزد :

درود بر دادگاه که حکم اعدام آن همیشه پاینده باد
اسلحه خلق ما به سینه خائنان همیشه غرنده باد​

کدام دادگاه ؟ دادگاه انقلاب که حاکم شرعش خلخالی دیوانه بود و وردستش لاجوردی.
همین دادگاهها بود که پس از خلاص شدن از کشتار امیران ارتش شروع کرد به اعدام بهایی ها، بعد گروههای سیاسی چپ، بعد مجاهدین و پیکارو...
خمینی حکم اعدام مارا در سال ۶۰ و ۶۲و ۶۷ صادر نکرد. ما با سکوت مان در اسفند ۵۷ حکم قتل مان را خودمان صادر کردیم.
کاش کسانی که در سال ۵۷ در سطح فرماندهی جنبش بودند به قوزک پای نسل شما میرسیدند.
پاینده باشی هم میهن من.

محمود گفت...

هورررررررررررا، کف کف کف ، دست دست، اصلا بی قرارم از این همه شعور و ژرفای سیاسی که سپهر سیاسی همه جهان و بخصوص هم میهنان ما را گرفته. این موشکافی سیاسی مو برتنم سیخ کرد.
عجیب است که کسی قبلا متوجه نشده بود که یک اکراین فراموش شده هم در این دنیا هست که مورد تجاوز و بی رحمی قرار گرفته. آفرین بر عمق و شعور سیاسی که جهانیان را متوجه این فراموشی کرد.
فقط یک موریانه ای به جان مغزم افتاده و بی قرارم. میخواهم فریاد بزنم ولی خلاصی از آن ندارم.
ای کاش این اکشن زیبا و این همه از خودگذشتگی، به زبانی غیر از زبان فارسی میبود، در این صورت بنده اصلا متوجه آن نشده و مغزم علیلم درگیر آن نشده بود.
آقای عالمزاده حتما از معجزه و اثر شگرف این عمل قهرمانانه(در گذشته، قهرمانی یک عمل به میزان بهایی که فرد برایش پرداخت میکرد سنجیده میشد نه به میزان کاسبی از آن)، بیشتر آگاهی داشته که این همه موجب خظ و کیف ایشان شده، ولی بنده با مغز ساده ام قادر به درک آن نیستم. شاید هم چنین حماسه و غیرتی نیاز به چنین کف و دست و هورا هم دارد. آفرین، آفرین.
حماقت کوچک بنده را ببخشید، بنده هنوز متوجه نشدم که چرا پرچم افغانستان در این اکشن زیبا بالا نرفت!؟ همین چند روز قبل پرچم این مردمان بخت برگشته و حتی گردش آزاد یک خانواده در پارک را همچون زندگی، آینده، تحصیل دختران و نان خشک ساده سفره شان را ازشان دزدیدند. از نظر تعدا کشته شدگان و خون و رنج و گرسنگی و کودک فروشی و قطعه قطعه شدن کودکان این مردمان کره خاکی(شاید هم این بخت برگشتگان جزو کره خاکی و مردمان کره خاکی نیستند)، اصلا قابل مقایسه با قربانیان بیگناه اکراین هم نیست.
آهان بنده متوجه حماقت خودم شدم. ای کاش همه تلاش کنند متوجه حماقت خود بشوند.
فضاحت و فجایع در افغانستان امروز مد سوسیال مدیاها نیست و در مرکز توجه تبلیغات جهانی قرار ندارند. چشمشان کور. چشمهایی که حتی آبی نستند و موهای بور هم که ندارند!(البته بعضی هایشان دارند ولی چون گر گرفته و حمام ندارند که بروند و چسان فسان نکرده اند بخوبی دیده نمیشود و جه بسا که از نظر درصد به حد نساب نرسیده باشد. به هر حال یک اشکالی این وسط هست).
اما مهمترن نکته شاید ان باشد که بالا بردن پرچم افغانستان ممکن است موجب تعجب و شاید احمق خواندن انسان شود ولی پرچم اکراین خیلی روی بورس است.

میدانم حرفهام یاسین است. چون انسانهای مسخ شده هیچ راهی برای نجاتشان وجود ندارد. هیچ راهی.
به زندگی راحتتان بپردازید و پیکی بزنید، برای هم نظریه های قهرمانانه در کنید و خوش باشید روشنفکران میهن.
من که از این همه تزویر و تعادل قوایی بودن و نان به نرخ روز خوردن بغضم گرفته. خیلی هم بغضم گرفته.

کاگو شیرازی گفت...

اقا محمود تو علی بونه گیری حالا افغانستونم میگفت تو میگفتی چرا از افریقا نگفته این جوون کار خوبی کرده نمیتونه که وکیل همه عالم بشه توام اینقدع بونه نگیر کاکوجون اروم باش

کاکو شیرلزی گفت...

حالا یاسینم گوش خر میخونن اینقده توهینم نکن قربونت بروم اق محمود جونم

محمود گفت...

کاکو جان، عزیز دلم
در جایی که فحش خواهر و مادر نثار دگراندیشان میشود، زیاد نازک نارنجی نباش کاکو. من قصد توهین ندارم ولی بعضی وقتها شاید نیشگون گرفتن لازمه بیداری باشد البته اگر کسی اهل بیدار شدن باشد. اگر هم واقعا آدمها خود را به خواب زده باشند، چه باید گفت.
دنیای تمام بشریت که حقیقا متعلق به تک تک ما می باشد، دارد تاراج میشود، نابود میشود و تعدادی خودخواه و بیمار روانی، آن را ملک طلق خود میدانند و من و تو را اضافی و قصد نابود کردنمان را دارند. اگر بیدار نشویم و متوجه نشویم، روزی متوجه میشویم که تنها درصد اندکی جمعیت این کره خاکی باقی مانده که به احتمال زیاد بخش بزرگی از ماها هم جزو آن نخواهیم بود.
خیلی سخت است فهمیدن این نکته عزیز دلم؟
مشکل من مرگ و زندگی نیست، تا همین الانش هم اضافی زنده ام. بارها و بارها از گردنه مرگ و زندگی عبور کرده ام و مرگ از چند میلیمتری ام عبور کرده.(از موشک باران و بمباران و گلوله و ترکش بگیر تا دامهای امنیتی و اعدام و ...). با این همه کثافتی که انسانها در آن می لولند و در زمانی که باید در اوج آگاهی باشند مثل بچه 5 ساله رفتار میکنند، مرگ برای امثال من لذیذترین مائده است کاکو جان. ولی دلم از این بلاهت، نادانی، مسخ شدگی و آینده نسل بشر میسوزد.
این حضرات روشنفکر که باد در غب غب انداخته و لغز میخوانند که "ما با سکوت مان در اسفند ۵۷ حکم قتل مان را خودمان صادر کردیم"(البته سکوت و بلاهت و حماقت مربوط به قبل از اسفند 57 و جوگیر شدن و مسخ شدن در رسانه های غالب بود) متوجه نیستند که تفکر و اندیشه و تنظیمات کارخانه شان همان است (با اندکی بار کتاب بیشتر که هیچ تاثیری ندارد) و باز هم مثل همان زمان، جوگیر اکثریت و روایت غالب از وقایع شده اند و از خود سوال نمیکنند که چه اتفاقی حقیقتا دارد اتفاق می افتد.
عزیزان! دارند فریبمان میدهند، همانها که به ما انقلاب را تپاندند و فکر میکنیم انقلاب کردیم. حالا 90 درصد ای عوام و خواص و روشنکفر و عامی، افتاده اند به دنبال جوسازی رسانه های غالب و در جهت باد، باد میدهند.
در سال 57 هر کس که گفت دنبال این آخوند و نعلین راه نیفتید. اینها مامور نابودی مملکت ما هستند به گوش کسی نرفت و فریاد زدند "انقلابی ترین مرد جهان است"(آن آخوندک مکشوکی که ماموریتی مشخص برای نابودی حرث و نسلمان داشت و در خدمت کارگزارانش بود). با چند تا فحش و زرگری به همدیگر خرمان کردند. همانها که با سلام صلوات او را به فرانسه بردند در آنجا نقشه راه را برایش مشخص کردند و میهن ما شد مرکز جنگ افروزی منطقه ای(آن ماموریتی ابتدا به شاه پیشنهاد کردند و او نپذیرفت) برای تجارت چند هزار میلیاردی سلاح و بازی کثیف بالا و پائین بردن بورس ها. هنوز نفهمیداید که مردم ایران بهای پولدار شدن سایر کشورها را پرداخته اند.
امروز هم "انقلابی ترین مرد جهان" دارند برایمان می سازند و ما هم داریم بدون کوچکترین سوالی از خودمان، باز تکرار میکنیم که "انقلابی ترین مرد جهان" است. به نحوی که در همین "لیبرال-دمکراسی" زیر سوال بردن این قهرمان سازی جرم انگاری شده است. داستان همان جوگیری و همسویی را روایت غالب است، این بار در سطح جهانی و برای منظوری جهانی تر. چرا نمی خواهیم بفهمیم که "دعوا سر لحاف ملاست" و تجارتهای هزاران میلیارد دلاری که قرار است اول از خون بیگناهان اکراینی، بعد از جیب مردم روسیه، سپس از مردم اروپا و سایر نقاط جهان و حتی مردم آمریکا به جیب چند صد نفری سرازیر شود که خود را مالک جان و مال و مردم جهان میدانند. این را کی میخواهیم متوجه شویم.
نه کاکو جان من قصدم توهین به هیچ کسی نیست. قصدم بیداری است ولی همه را در خوابی سنگین میبینم که بیشتر به نشئگی مواد شبیه است. کسی بیدار نخواهد شد.
ما بی صدایان فقط داریم حنچره خود را پاره میکنیم.

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۸ فروردین۲۵۸۱ ايرانى ۲۸ مارس ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس

آقای محمود،
از نظر لطفت سپاسگزارم.نه ادعایی دارم نه وقت پولمیک. خیلی رک ام.باکسی هم رودرواسی ندارم.بی خیال رده و قپه ام چه برای خودم و چه برای دیگران که بی خیالشم.
شاید باعث تعجب ات بشه اما آدمهای نگون بخت بیش از آنچه فکرش را بکنی لیاقت بدبختی شان را دارند.آدمهای شادوکم و بیش خوشبخت نیز لیاقت اش را دارند. در فرهنگ مسموم مذهبی ما به ما یاد داده اند که آدمهای بدبخت اسیر توطئه اند، حق شان را خورده اند و ثروتمندها مثل زالو دارند خون فقرا را می مکند. اینطور نیست. مسایل را باید آماری دید آن هم از چندسو. من سالها با آدمهای سه سطح زیر صفر دمخور بودم. بالای ۹۵ درصدشان مقصرند. دویاسه درصد قربانی.
شماوقتی این مجله های شیک و پیک کشورهای امپریالیستی رو نگاه میکنی، می بینی که فلان میلیاردر تو کشتی تفریحی اش داره صفا میکنه. اما تو اون مجله نمی بینی که ساعت چهار صبح که همه دارند تو رختخوابشون غلت میزنند این یکی داره کار میکنه. سه درصد این میلیاردرها با نادرستی به این پول و پله رسیده اند، بقیه زحمت کشیده اند. لیاقتش را دارند.
من اگرجای امیر یغمایی بودم همین کار را میکردم. امکان نداشت پرچم افغانستان رو بالا ببرم چون اوکرایینی ها لیاقتش رو دارند افغانستانی ها نه !
این بلایی را که طالبان دارند سر مردم افغانستان درمیارن حق شان است.نوش جونشون. خوب یا بد، آمریکایی ها پاشدند آمدند تو افغانستان ارتشی برایشان درست کردند با آخرین وسایل و تجهیزات و آموزش و نفراتی پنج برابر طالبان. ارتشی آخرین مدل برای یه مشت آدم پیزوری که شلوارشون رو پایین کشیدند و یه تیر در نکرده گوزیدند و در رفتند. بقول زنده یاد نصرت کریمی بزرگوار ... دل موش پوست پلنگ. رهبرانشون که پیشتر در رفته بودند. درد مردم افغانستان نمازخوندنه و بهشت رفتن. افغانستانی میخواست بره بهشت، خب رفت بهش دیگه. چرا گریه میکنی ؟
این پولی هم که ازش صحبت میشه بدست مردم افغانستان نمیرسید میرفت تو جیب طالبان که خرج بمب گذاری کنند. این مبلغ کمتر از سلاح و تجهیزاتی است که آمریکایی ها تو افغانستان گذاشتند و طالبان دارند میفروشند. من بودم همین کار رو میکردم.
این چیزی که سرما آمد هم حق مان بود. نوش جونمون، دنده مون نرم، چشم مون هم چارتا. درد ما چی بود ؟ ۱۴۰۰ سال دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و ....... دروغ. چنین خواستی چنین باد.
ما دنبال آدمهای ... خوب ... میگردیم نه آدمهای درست و حسابی.مگه خمینی آدم بدی بود. مگس رو نمی کشت، میگرفت از پنجره بیرون میکرد. آدم خوب تر از این ؟ ما از نوک انگشت پا تا فرق سر آلوده ایم به دروغ.
ضرورت مبارزه مسلحانه و نفی تئوری بقا از یک دانشجوی ۲۳ ساله(امیرپرویزپویان) که داره امام حسینی عمل میکنه. کدوم تئوریسین مارکسیستی اینو نوشته ؟ چرا نرفتی دنبال دختربازی ؟ هم خودتو به کشتن دادی، هم مارو بدبخت کردی جوانک.
اون از گلسرخی شوت که سوسیالیسم رو از علی آموخت و براش حسین سرور آزادگان بود.
اون از محمد حنیف نژاد که قرآن، توحید، نهج الکلاغه، سخیفه سجادیه، مهدی ته چاه واین خزعبلات رو برداشت و کرد چراغ راهنمای مبارزه مسلحانه. مشعلی از ضلالت ! گفتن اینا حروم لقمگی نیست. برای اینه که ما این بلاهت هارو دوباره تکرار نکنیم.
اون از شریعتی شیاد که پاشد آمد فرانسه ول گشت برای دکترا و تا شش ماه پیش از تمام شدن ویزاش هنوز برای تز ثبت نام نکرده بود. دکترا بهش ندادند، یه ورقه بهش دادند که ایشون اینجا حضور داشتند و با این ورقه ادعای دکتری میکرده.
آقا محمود.امت اسلام تا سه قرن اول مثه لشگر ملخ ها داشت از بقیه ارتزاق میکرد. بعد تموم شد. تو هزار سال گذشته دست کم این امت اسلام در پونزده تا بیست میلیارد نمونه تکثیر شده. برای خلق یک شاهکار ادبی یک قلم و دوتا دفترچه کافی است. تو این هزار سال یک نفرشون این رو نداشت ؟ تو برخی خیابونهای کوچک آمستردام رد پونزده تا شاعرونویسنده و نقاش هست. چرا تو این بیست میلیارد نفر نبود و هنوز هم نیست ؟
مردم اوکرایین برای آزادی مبارزه می کنند. مردم افغانستان دنبال اسلام اند و نه آزادی. بالا بردن پرچم افغانستان بواقع حماقتی بیش نیست.
زندگی شما به خودت مربوطه. بباور من با اینجور ور رفتن به بقیه داری خودت رو آزار میدی.درضمن دوستانه، توهین به دیگران ارزش شما را بالا نخواهد برد. خود دانی.
بقول سعدی ... جان پدر، تو نیز اگر بخفتی، به زان که در پوستین خلق افتی.
پایان بحث.

ناشناس گفت...

آق محمود
حالا بجای زانوی غم در بغل گرفتن و اشک تمساح ریختن برای مردم افغانستان به خودت کمی زحمت بده و هر جا تظاهراتی برای مردم اوکراین هست پرچم افغانستان رو بدست بگیر و در اون تظاهرات شرکت کن .
الان هم دیر نشده هر کار که می توانی برای مردم افغانستان انجام بده . کسی که جلویت را نگرفته است .در ضمن معلوم است در گوش ات زیاد یاسین خوانده اند و تجربه فراوانی در این زمینه داری.
امیر هم کارش خیلی درست بود و دمش گرم .
اکبر

محمود گفت...

محصول تهوع تاریخ و مسخ شدگی را در قامت روش عن فکران وطنی میتوان دید.
محصول سوءهاضمه آدام اسمیت نباید بهتر از این باشد.
تا میتوانید جای گوشت کوبیده لقمه کنید که لیاقت بیشترش را ندارید ولی به دیگران تعارف نکنید نوش جان خودتان.
عفونت فکری همین روش عن فکران ابله که استاد لیسیدن قدرت و تعادل قوا هستند سال ۵۷ با لیسیدن ماتحت آخوند بر مملکتشان و ملتشان ریختند و خود به کافه بارهای کنار رود سن کنار سیمین بران جا خوش کردند.
روشهای شرافتمندانه تری هم برای سیر کردن انبه‌های سیری ناپذیر هست اگر کمی بگردید. حتی اگر پشت شیشه باشد.
شرم بر شما غیر انسانهای بی وجدان. حالتان از خودتان به هم نمیخورد؟ قطعا نه عادت کرده است.

محمود گفت...

محصولات سوءهاضمه "نئو لیبرال دمکراسی" و نگاهی به عقده گشایی مشتی شلوارگشاد پوش سابق و روش عن فکر امروزی فرانسوی نشین.
در زمان رژیم گذشته نوجوان 12-13 ساله بود.
آن قدیم ها جوانان یک نسل بزرگتر از ما دو دسته بودند.
دسته اول: جنس مرغوب و باب میل "لیبرال-دمکراسی" با شلوار پاچه گشاد (که گاها به 50 سانت هم میرسید) و موهای بیتلی و خط ریش پاشنه ای و هر وقت امکانش بود دست تا مرفق در پاچه جنس مخالف. اگر پا میداد عرق سگی و کافه و بساط و تیغ و تیزی. بعضی ها برای کارمند شدن و مواجب بگیری، درسی هم میخواندند و بعضی دیگر آن همت را نداشته در کوچه ها پلاس و ولگرد.
دسته دوم: در مقابل دسته اول، دسته دومی بودند که شلوار پاچه گشاد نمی دانستند چه کارایی دارد و چرا باید موها را بلند کرد و چرا نباید از دست (جای جوریدن پاچه جنس مخالف) استفاده بهتری کرد و مثلا از آن مشتی برای مبارزه برای آرمانهای انسانی کرد. آنها متوجه مشکلات جامعه و محرومیتها و مشکلات مردم بودند. خود را به هر دری میزدند که آیا میتوان جامعه بهتری ساخت؟! و تنها سرمایه شان در این دنیای کثافت جانشان بود که در طبق اخلاص گرفتند. این دسته دوم همان هایی بودند که امروز برخی از ته مانده های همان دست اولی ها با بی شرمی و بی وجدانی تمام در حالی که یک تار گندیده موی آنها هم نمیشوند عقده حقارت خود را می گشایند و در حالی شرافت و وجدان برباد رفته خود را میخواهند تسلا میدهند، برای آن قهرمانان لغز میخوانند که چرا مثل ما نبودند؟! (جانم این که پاسخ به وجدان و شرافت فروخته شده نیست) فریاد میزنند که چرا آن عرق سگی و شلوارهای پاچه گشاد و خط ریش و پرو پاچه های سیمین بران را از ما گرفتند و دادند دست مشتی ریشوی شپشو! یادشان می رود آنانی که این آلاف و علوف را ازشان گرفته، همانهایی هستند که امروز با دهان کف کرده کفش های ورنی شان را لیس میزنند.
بعد از اینکه، صاحبان صنایع تسلیحاتی برای رونق تجارت هزاران میلیاردی خود مردم بدبخت و هاج و واج را انقلاباندند(البته هر چه هم تلاش کنید این مفهوم را به اولی ها نمیتوانید حالی کنید که دعوا سر لحاف ملا بوده و هست) اما اتفاق جالبی افتاد.

محمود گفت...

ادامه ...
دسته دومی ها که قبلا نسل شان را نابود کرده بودند و هر چه جنس اصل بود را ریشه کن کرده بودند و بخش کوچکی از آنها باقی ماند و با شعار حول همان آرمانها که درست هم بود، بخشی از بهترین و سالم ترین نسل جوان و شرافتمند(کلمه ای بعضی ها حتی از شنیدن آن حالشان بد میشود) میهنمان را جذب خود کردند و بعد هم به دلیل اینکه بخش باقی مانده از تفاله های فرصت طلب وعافیت طلب و منحرف بود(شاید هم به همین دلیل و به سفارش آنانی که شناخت بهتر داشتند، در لیست اعدامیان قرار نگرفتند برای ماموریتهای کثیف بعدی شان)، کل انرژی های جوانان پاکپاز و با شرافت را که تمام قد علیه کثافت خمینی و انقلابش ایستاد، به انحراف بردند و از نظر من، در همکاری با همان صاحبان اصلی انقلاب و طراحان آن، این نسل را نیز نابود کردند. چی ماند؟! مشتی دستمال بدست و کاسه لیس تعادل قوایی.
اما آن دسته اولی ها چه شدند. در سیستم جدید، لاتها و ولگردهایشان دیگر نیازی به زحمت دادن و ریش تراشیدن پیدا نکردند. زخم تیزی های عرق خوری را زیر ریش پنهان کردند و بخش مثلا کارمند مآب آنها هم شدند "روش عن فکر" که مثلا خود را از شرمندگی و خجالت دوران قدیم کمی خلاص کنند. ریشوهای شپشو، همپالکی های لفظ قلم خود را که خورجین-خورجین کتاب بار می زدند، چپ چپ نگاه میکردند و میدانستند در رذالت و دزدی با خودشان مو نزده و ممکن است "انا شریک" بشوند، با چماق و تیزی، کیش شان کردند و سوار هواپیما کرده و ریختند کنار رود سن و سایر رودهایی که عرق و آبجو در آن پیدا میشود. اینها شدند روش عن فکران "نئو لیبرال-دمکرات" که خودشان فکر میکنند بر علیه آن یکی همپالکی های رویشو، قمه و تیزی میکشند. نه جانم، جنس همه شان یکی است: در خدمت قدرت. بعضی کفش ورنی لیس میزنند(لابد فکر میکنند تمیزتر است) و بعضی دیگر نعلین(لابد چرت تر است). یکی سنتی و ریشو با بوی گند عرق زیر بغل، دیگری صنعتی و کراواتی با بوی ادکلنهای رنگارنگ فرانسوی(به همین دلیل سوت زده و فکر می کنند دیگر آن اولی ها نیستند). از این جماعت دسته اولی مگر انتظاری جز این میتوان داشت که کثیف ترین نگاه نژادپرستانه خود را نیز پنهان نکنند؟! وقتی "لیبرال دمکراسی" قبله عالم اینان رئیس جمهور بزرگترین دمکراسی خودشان را هم سانسور میکنند و اجازه بلندگو داشتن به او نمیدهند، خرده ریزهایش چرا نژادپرستی نکنند؟!
اشکال از همان دسته بندی اولیه است، "اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است". هر کس تیم خودش را انتخاب میکند. یکی شرافت را انتخاب میکند و قیمت آن را میدهد و دیگری کاسه لیسی را برای نان چرب و چیل انتخاب میکند.
قضاوت با تاریخ.

ناشناس گفت...

درود بر فرزندان اگاه امروز ایران و تبریک به امیر یغمایی بابت مدال برنز و درک و اگاهی ژرفش