دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ مرداد ۲۰, پنجشنبه

هوشنگ ابتهاج نظاره ها و منظرها. سی و یک نظاره تاریک و روشن در باره ابتهاج



باغ محتشم رشت آرامگاه ابدی هوشنگ ابتهاج می‌شود

 مهر - شعری که هوشنگ ابتهاج درباره امام خمینی سرود -

 هوشنگ ابتهاج هم پای رژیم سفاک را بوسید فرنگیس

 شهرام ناظری: اگر ابتهاج نبود هرگز وارد عرصه حرفه‌ای موسیقی نمی‌شدم

رئیس‌جمهور درگذشت «هوشنگ ابتهاج» را تسلیت گفت 

سایه می ماند. تا همیشه، برای همه ایرانیان – فرخ نگهدار

شعر هوشنگ ابتهاج در سوگ شهید مظلوم آیت الله بهشتی

*سایه، «پیر پرنیان اندیش» و ارغوانش همنشین بهار

 دیدن بیست و پنج منظرو دیگرمطالب 

یادداشت سید حسن خمینی به یاد هوشنگ ابتهاج: زبان شعرش سعدی گونه بود

روایت هوشنگ ابتهاج از دیدار سیاوش کسرایی و احسان طبری با امام

شعر زنده یاد هوشنگ ابتهاج به نام اربعین و برای امام حسین

پیام حسن روحانی به مناسبت درگذشت هوشنگ ابتهاج

رابطه هوشنگ ابتهاج و آیت الله خامنه ای چگونه بود؟

مفتون امینی: سایه در مقابل اخوان الکن نبود

سایه؛ آمیختگی شعر و سیاست



۳ نظر:

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
بیست ساعت از فوت این بزرگ مرد ادبیات و موسیقی ایران گذشت شما به عنوان شاعر و در عین حال ترانه ساز هیچ موضگیری از زاویه یک شاعر و ادیب نکردید,
حال که خبر را منعکس می کنی , مثل فرقه ملعون رجوی بریده روزنامه را انعکاس می دی ,
تو را چه می شود آیا همزمان با خشک سالی در اروپا شما هم دچار خشک سالی ادبی و در زمینه وجدان ادبی دچار نارسایی ها عمیق شده اید, شما را چه می شود
ایا همان اسماعیل که به کمال رفعت صفایی حمله ناجوانمردانه می کرد و در نهایت با بک پوزش مسله را خلاصه کرد, مواجه هستیم
احساس می کنم یک چیز هایی در تو زنگ زده ,
سعی کن اسماعیل را نجات بدهی در حال فوت کردن است
داود

محمود گفت...

"سایه" اش برای "کلاغان قیل و قال پرست" و "ناباوران خیال پرست" بسیار "سنگین" بود و حتی "مزاحم"!
اساسا "سایه" نسل آزادیخواهان و آرمانگرایان بی منت و ساده(و نه کاسبان درد و رنج مردمانشان) بودند، برای دورانی که اکثریت مطلق مردم و حتی "روش ان فکر"ان پوپولیستش با برد فکری حداکثر تا "نوک دماغ کاسبی" است، و بزرگترین دغذغه و حسرت تمام عمرشان بر باد رفتن "باده در کنار جاجرود" بوده، بسیار سنگین است. در دورانی که در "کوچه" های "ولگرد"ی و "لکاته"گی که محل پرسه زدن "راست ترین تفکر پوپولستی" از جنس آن "لولو ممه بر" شده و با میوه چینی از درختان خون و رنج و شکنج کاسبی میکنند و "نون در خون" می زنند، "سایه" های "سنگین" و حتی "مزاحم" هستند.
این نسل در زیر پای حماقت همین جماعت "مسخ شده"، "ساده لوح" و "اوباش مذهبی" و ابلنهان "دفاع مقدس"(از بیت و "عورت" آخوندها) و همچنین کاسبان تحت عنوان "روش ن فکران" فرصت طلب و ابله تر، له شد، و همین بی مایگانی که امروز برای آن نسل پاکباز لغز میخوانند در اوج حماقت و "پپه"گی قدرت را دو دستی تقدیم کثیف ترین و سیاه ترین ارتجاع تاریخ میهنمان کردند. اما باز همین ابلهان برای نسلی که به وظیفه خودش در برابر ارتجاع قیام کرد، لغز میخوانند و تقصیر بی بتگی و حماقت خود را به گردن آن نسل پاکباز می اندازند.
چه درد ناک است وقتی یک تفنگچی درجه دار(آنها که باید از شعور و شخصیت این گروه اجتماعی آگاهی دارند) بیسواد خمینی که به "دفاع"ش در دوران "با شکوه دفاع مقدس" از عمامه و تنبان "عورت"ها و "حریم صیغه" آخوندها برخود می بالد، امروز به مثابه "ف"ردی "م"توهم به عنوان "سخن" گوی پوپولیسم، نقش "کلاغ کون دردیده" حکایت بازرگان را برای "سایه" پرافتخار ادبیات و انسانیت و آرامانگرایی میهن مان، بازی میکند.
با این همه مسخ شدگی و پوپولیسم که جهان را در کام خود کشیده چه باید کرد.
برای انسانهای "کر و کور"ی که از هنجان تجاوز لجظه به لجظه به شعور و انسانیت و کرامتشان، هلهله و "قیل و قال" میکنند، و نه برای کشتن انسانت و کرامت انسانی!! بلکه برای "پیاله های خالی" شدشان، از بالا و پائین غر و زر می زنند، جز گریستن چه می توان کرد.
"سایه" او همچون سایر بزرگانی که ادبیات و فرهنگ ایران زمینمان را از سوختن و تبخیر در کویر بی "سایه"گی در امان نگاه داشتند، همواره "حافظ" انسانیت و "کلام فاخر" این "دشت بلا زده" خواهد ماند.
مسخ شدگان کوتاه نظر امروزی که همچون مسخ شدگان هنجان زده و سیاهی لشگر "پنجاه و هفت"ی همیشه در اکثریت مطلق هستند، قطعا فهم و شعور کافی برای درک این "سایه" های نجیب را نخواهند داشت ولی قطعا تاریخ و آینده چنین جواهراتی را زیر گرد و غبار "سم سطوران و خران و اسبان" پنهان نخواهد گذاشت.
از کامنت گذاران مهوعی که در نقش "کلاغ کون دریده" این متن را تایید خواهند کرد پیشاپیش سپاسگذارم.

esmail گفت...

حضرت داوود با درود.... من حرفهایم را زده ام بروید و در یوتیوب بشنوید
https://www.youtube.com/watch?v=HPpgGhuhzxQ