کربلا کم است
اسماعیل وفا
در این دیار درد فراوان دوا کم است
از بهر چاره، آنکه به درد آشنا کم است
هر کس گرفته ریش و سبیلی به کف که: من!
من گویم آه ووای ز«من!! من!!» که«ما» کم است
اسماعیل وفا
در این دیار درد فراوان دوا کم است
از بهر چاره، آنکه به درد آشنا کم است
هر کس گرفته ریش و سبیلی به کف که: من!
من گویم آه ووای ز«من!! من!!» که«ما» کم است
بی شک! همیشه هست رهی، نیز رهروان
هستند بی شمار، ولی رهنما کم است
کشتی نشسته ایم وغریو: خدا خدا
بر لب شکست آی خدا! ناخدا کم است
ابلیس در ظهور به ظلمات ظلم توست
ای باخدا! چرا؟ که درنفس تو خدا کم است
توفان خون بس است و هیاهوی سرخ مرگ
آیا هنوز این همه درد و بلا کم است
یکبار شد شهید حسین و هزار بار
مائیم کشته! باز بگو کربلا کم است
هستند بی شمار، ولی رهنما کم است
کشتی نشسته ایم وغریو: خدا خدا
بر لب شکست آی خدا! ناخدا کم است
ابلیس در ظهور به ظلمات ظلم توست
ای باخدا! چرا؟ که درنفس تو خدا کم است
توفان خون بس است و هیاهوی سرخ مرگ
آیا هنوز این همه درد و بلا کم است
یکبار شد شهید حسین و هزار بار
مائیم کشته! باز بگو کربلا کم است
۱ نظر:
آقای یغمایی گرامی . شعر زیبایی است و درد آلود .ولی متاسفانه کربلا هست و خواهد بود. تا یزید هست و ظلم هست کربلا هم هست . نگاهی به صحنه مبارزه مردم سوریه بیندازید . دسته دسته عکس بچه های کشته شده درآنجا را که می بینید بسیار غم انگیز است ولی اگر بشار اسد مثل مبارک قدرت را رها کرده بود و رفته بود اینهمه خونریزی نمیشد . کربلا ها را دیکتاتورها بوجود می آورند. همچنان که مارکس میگوید تاریخ به جز تاریخ جنگ طبقاتی نیست . آنهایی که گرسنه اند یا زیردست حکومت له میشوند تحمل نمی کنند و برمی خیزند این داستان از روز اول خلقت بوده است و تا روز آخر هم ادامه خواهد داشت . انتظار جامعه ای که دران کربلا نباشد انتظار ی متاسفانه بیهوده است . موفق باشید- رضا
ارسال یک نظر