دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

حنیف حیدرنژاد.در باره ی گفت و گوی همنشین بهار با سعید شاهسوندی

گفت و گوی همنشین بهار با سعید شاهسوندی تلاشی است برای کشف "حقیقت" و پرهیز از قضاوت در مورد انسان ها، قبل از دانستن حقیقت در باره ی آنها. از این زاویه، این گفت و گو اهمیت دارد.آیا فرد مورد اتهام، "حق" دارد تا در باره آنچه سازمان مجاهدین به او اتهام زده است، توضیحات خودش را ارائه دهد؟ حتما! باید که این فرصت را داشته باشد. در بنیادین بودن این "حق" به عنوان جزئی از حقوقِ بشر هر فردی نباید تردید کرد. فراتر از این، اصلا باید این سوال نیز مطرح شود سازمان ادامه 


















۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

آخه جوجه قهرمان تو چرا خودت را نخود هر آشی می کنی؟
داستان آن یاروست که می گفت آهای آقای پاسبان ما سه نفر را کجا می بری؟

حسین ع

ناشناس گفت...

فامیل دور و بچه فامیل دور
با درود به اقای حنیف عزیز میخواستیم من و فرزندم چند نکته را در تائید نظرات شما بگوئیم
یکم اینکه باید باورکنیم که نظام ملاهای جنایتکار چنان رعب و وحشتی در ایران و بخصوص خارج از ایران براه انداخته اند که خیلی ها جرات ندارند حرف بزنند این یک روی سکه است روی دیگر سکه رعب و وحشتی است که سازمان مجاهدین خلق در دل منتقدین و نیروهای سیاسی خارج کشور براه انداخته خیلی ها میترسند که به این موضوعات نزدیک شوند راستی چرا؟
بدون تعارف این رعب وحشت از جانب ولی عقیدتی و باند خیانکارش چنان گسترده است که حتی اقای x جرات نمی کند مصاحبه همنشین و شاهسوند را در سایتش بگذارد .مصاحبه همنشین و شاهسوند بسیار عالی و میتوان گفت تابو شکن است تابوئی که توسط مجاهدین خلق درست شده است چرا مجاهدین خلق چنین تابوئی درست کرده اند ؟
از نظر من بسیار مسائل هست بسیار بسیار پشت پرده ها که در سینه چنین افرادی نهفته است رهبر عقیدتی میداند باید در جامعه نیروهای خارج کشور رعب وحشت ایجاد کند و با تهدید بند از بند جدا کردن و هزاران تهدید دیگر نیروهای خارج کشور را خفه کند
این رمز و راز تابوئی است که سازمان مجاهدین خلق و شخص رهبر عقیدتی و زنش و بیتشان ترتیب ان را داده اند همانند جمهوری اسلامی نگاه کنید در جمهوری اسلامی در ایران خودمان چه میگذرد در حال حاظر بسیاری حتی از مخالفین نظام جرات نمی کنند نزدیک کسانی شوند که به مخالفت با سر نظام مشغول هستند
سازمان مجاهدین خلق به رهبری رهبر عقیدتی و زنش و بیتش به بن بست مطلق رسیده اند 35 سال سوخت وساز کشتار ملایان را فراهم کرده اند و حالا سوختشان پایان یافته اما رهبر عقیدتی در یک انتقام گیری و کینه خائنانه اش نمی گذارند هیچ تشکل سیاسی و جنبشی فراگیر برای مبارزه با ملایان شکل بگیرد
در اینجا من بحثم و صحبتم فقط مصاحبه همنشین نیست بلکه فضائیست که توسط این باند خائن به جنبش مردم ایران شکل داده شده است فضائی که در ان قصیم و روحانی و شکری و یغمائی همنشین بهار اطلاعاتی میشوند و از هضم رابع وزارت اطلاعات میگذرند براستی چرا اینهمه تهمت و شارلاطان بازی ؟
بگذارید مثالی واقعی از زبان خود رهبر عقیدتی به شما بگویم شاید شما هم مستقیما شنیده باشید او به کسانی که از سازمان جدا میشدند میگفت که نمی گذارم که چگوارا شوید لجن مالتان میکنم رزیم مالتان میکنم راستی چرا؟
به غیر از این است که حتی لجنامه های سازمان مجاهدین خلق بر علیه اقایانی که بر شمردم در هراس از شکل گیری یک تشکیلات مبارزاتی بر علیه اخوندها و ملاها بود؟و حتی ایضا خود شما که مورد اماج ترور شخصیتی قرار گرفتید ؟
شک نکنید و هزار بار هم شک نکنید رهبر عقیدتی شیاد پس از نابود کردن یک جنبش امروز بصورت کینه ورزانه با هر تلاشی برای شکل گیری جنبشی فراگیر تلاش میکند
برای فهم این موضوع مثالی دیگر میزنم نزدیک به هزار نفر از نیروهای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق به ایران رفتند و پیش از ان دهها نفر توسط همین سازمان خائن تحویل استخبارات عراق شدند تا با جمهوری اسلامی مبادله شوند رچوی و باند شیاد و خائن اش میکوشند همه را الوده به رزیم کنند تا کسی جرات نکند حرف بزند تا کسی جرات نکند به یغمائی نزدیک شود تا کسی جرات نکند به شکری وقصیم و روحانی و همنیشین و شما نزدیک شوند این تمام کار این رهبر فاسد و خائن است
اما یک سوال بسیار مهم بسیار بسیار مهم راستی دلیل اینکه پس از 35 سال کشتار ملاها با روغن کار مجاهدین خلق چرا جنبشی فراگیر بر علیه نظام ملا ها شکل نگرفته است چرا ؟
جواب سوال از نظر من بسیار ساده است دو عامل نقش تعین کننده داشته است یکم جمهوری اسلامی و دوم سازمان مجاهدین خلق
هر دوی اینها مانع شکل گیری جنبشی مردمی شده اند
اما سوال دوم بهترین گزینه برای جمهوری اسلامی در خارج از ایران چیست و کدام نیرو است ؟
بدون ذره ای شکاف بهترین گزینه برای جمهوری اسلامی سازمان مجاهدین خلق تحت رهبری رهبر عقیدتی است به تبلیغات جمهوری اسلامی بر علیه مجاهدین نگاه نکنید این شگرد ملاهاست چون اگر اینکار را هم نکند که به او شک میکنند تبلیغات مجاهدین را هم نگاه کنید تائیدیه شان را هم از روزنامه کیهان شریعتمداری میگرند و بس
بیشتر از این در حوصله کامنت نیست اما
نتیجه سخن
----------
بنظر من حرف زدن کافیست و باید بصورت عملی تابوها و قفل ها را شکست باید نیروهای انقلابی خارج از ایران دست به تشکیل جنبشی فراگیر بزنند جنبشی از همه رنگ ولی بدون ولی فقیه عقیدتی وبدون رئیس جمهور برگزیده همه برای ازادی میهن اسیرمان از چنگال ملاهای جنایتکار و باید بگویم مردم ازاده ایران نیز نه پیرو ملا ی فقیه هستند و نه پیرو ملای عقیدتی مردم ایران تشنه ازادی هستند وبس

ناشناس گفت...

درمورد سعید شاهسوندی . او انسان مبارزی بوده است که حتی با وجود داشتن اختلاف با مجاهدین با باور مبارزه مسلحانه به عملیات فروغ جاویدان رفته است . درعملیات بهرصورتی که فرق هم نمی کند دستگیر شده است و زیر شکنجه برده شده است . تا اینجای کار هیچ شکی نیست . هر رزمنده ای ممکن است که دستگیر شود وبرود زیرشکنجه و اطلاعاتی راهم لو بدهد . آنچه بعد از این اتفاق می افتد مهم است که هیچکس هم نمیداند . سازمان مجاهدین هم حق داشت که بلافاصله بعد از خبر یافتن از زنده بودن شاهسوندی دست به اقدامات خنثی کننده بزند . و سعی کند هواداران داخل کشوررا مطلع کند که فریب اورا نخورند و دردامش نیفتند چون امکان داشت که رژیم همانطور هم که سیاست اش بود دستگیری اورا مخفی کند و اورا به میان هوادارها درداخل بفرستد و باعث دستگیری ده ها نفر بشود . اینکه اینکاررا کرده بود یا نکرده بود هم مشخص نیست . سازمان مجاهدین باید دراین مورد اطلاعاتش را ریزبه ریز میداد که بدلایل امنیتی امکانش هم نبود . حتی خود همسر شاهسوندی نوار تلفن تماس شاهسوندی را به مجاهدین داد که کسی درداخل ضربه نخورد . این نوار درقرارگاه های مجاهدین درهمان زمان پخش شد که شاهسوندی حتی اززنش هم میخواست به ایران برود و میگفت من سرم بالاست و مردم اینجا یند و من طرف مردم هستم اگر نه قبل از نوارتماس شاهسوندی با زنش حتی مجاهدین هم نمیدانستند و بسیار از او تقدیر میکردند و شهید نام گرفته بود . درنشستی در بدیع زادگان اسماعیل یغمایی بلند شد و گفت که او وقتی شنید سعید به عملیات رفته است آرزو میکرد که اوشهید شده باشد و به خیانت نیفتد . امیدوارم که یغمایی این را سانسور نکند . این مصاحبه همنشین بهار هم صرفا صوری و برای جلب توجه است و هیچ چیز تازه ای درآن نیست . تا مجاهدین اطلاعات ریز از تماس های شاهسوندی درایران را با هواداران نگویند و مدارک اش را رو نکنند و ریز لو رفتن هایی که باعث دستگیری شده است را ندهند هیچ چیزی مشخص نمیشود . شاهسوندی همان حرفهایی را میزند دراین مصاحبه که همه جا زده بود . بنابراین حق حرف زدن برای همه هست ولی دادگاه بدون دادستان وقاضی و با هزار تا وکیل مدافع که همه شان هم از بغض و دشمنی با مجاهدین وکیل مدافع شاهسوندی شده اند و نه به خاطر حقیقت یک دادگاه قلابی است . سئوالی که درذهن همه کسانی که داستان را میدانند هست و همیشه باقی خواهد ماند این است که . چطور درزمانی که هزاران نفر که هیچ جرمی نداشتند وفقط شاید یک نشریه فروخته بودند اعدام شدند چطور سعید شاهسوندی با آن سابقه و دستگیرشده درعملیات زنده ماند و به خارج هم رفت . این سئوال اساسی است که دراین مصاحبه مثل همه مصاحبه ها ماستمالی شده است وهزار تا مصاحبه شبیه این هم سئوال مزبور را جواب نمیدهد. محمود - ع

داود گفت...

به راستی‌ مطلب متین و درستی بود، ممنون آقای حیدر نژاد که بسیار خلاصه و مفید حق مطلب را ادا نمودید. متاسفانه هیچکس به ما (مردم ایران) نیاموخت که نباید دیگران را بدون داشتن حق دفاع از خویش مورد قضاوت قرار دهیم. ما به سادگی‌ یکدیگر را (بدون در نظر گرفتن شرایط) مورد قضاوت قرار داده و محکوم مینماییم و متاسفانه هیچکدام از سازمانهای مثلا آزادی بخش ما هم این روال را متوقف نکرده و بلکه بر عکس برای حفظ منافع فردی و سازمانی به آن دامن هم زده اند!! آقای شاهسوندی و دیگران (متعلق به هر جریان فکری و سازمانی که باشند) باید بتوانند از خودشان دفاع نمایند و هیچکس صلاحیت اینرا ندارد که این حق را از ایشان و یا از دیگران بگیرد. باید ما ایرانیان از دوران خفقان و ترس و وحشت عبور کنیم و به سادگی‌ دیگران را قضاوت نکنیم و حق دفاع از خویش را به رسمیت بشناسیم، در غیر اینصورت باز هم در چرخه استبداد گرفتار خواهیم شد و به باز تولید دیکتاتورهای دیگر خواهیم پرداخت.

ناشناس گفت...

منهم با آقای محمود که میگوید سئوال اصلی از شاهسوندی جواب داده نشده است موافقم . شاهسوندی میگوید چون جناحی از رژیم که بعدا اصلاح طلب شد میخواسته از او یک عنصر ضد مجاهدبسازد او آزاد شده است . آیا فقط همین است ؟ یک عنصر ضد مجاهد درخارج از ایران چه میزان منفعت برای جمهوری اسلامی داشته است ؟ که یک زخمی عملیات را که به جنگ شان هم رفته بوده است اینطورزنده نگاه دارند وبعد به خارج هم بفرستند . او که همه مصاحبه هایش را درمورد مجاهدین درداخل انجام داده بود و تلویزیون رژیم مرتب حتی در سال 69 و 70 هم این مصاحبه هارا پخش میکرد .شاهسوندی هم بواقع درمصاحبه ها از موضع بالا برخورد میکرد و حتی خبرنگاران را به طنز مسخره هم میکرد . پیدا بود که پشت اش گرم است . صحبت هایی بود که شاهسوندی درکنار نیروهای امنیتی کار میکرده است و به آنها خط میداده است که چطور هوادارها را شناسایی کنند و به تور بیندازند . و یا بازجویی هم میکرده است .اینکه شاهسوندی رفته است خارج از ایران و از مجاهدین جدا شده است و ضد مجاهدین شده است مساله ای نیست . هرکسی حق دارد اندیشه هایش را تغییر دهد و لی درمرحله عمل است که مرزها روشن میشود . درعمل آیا ممکن است که شاهسوندی باعث لورفتن و دستگیری و شکنجه و اعدام کسی نشده باشد ؟ این است چیزی که باید دریافت . که حتی خود ایرج مصداقی هم گفته بود شاهسوندی به این سادگیها هم که میگوید نبوده است . مسلما همنشین بهار برای خودنمایی یک مصاحبه انجام داده است و شاید هم برنامه دیگری درکار باشد و اتحاد با اصلاح طلب ها و پای همه را در معرکه جنگ با مجاهدین دروسط کشیدن که جزء برنامه های درازمدت او است . باید این راهم درنظر گرفت و هشیار بود .قضیه شاهسوندی اینقدرها ساده نیست رفقا . از هول حلیم دردیگ نیفتید و از حول دموکراسی به هرکسی که نمیدانید کیست و چه کرده است پاسپورت عبور از درگاه خانه هایتان را ندهید . مسلم است که اسماعیل یغمایی دوستی نزدیک و دیرینه ای با شاهسوندی داشته است . چه درکردستان ایران و چه درپاریس با هم خیلی چفت بودند و د لش میخواهد که یک طوری اورا تبرئه کند و دوستی از سر گیرد . و شاهسوندی هم بشود نویسنده مطالب ضد مجاهدین در دریچه زرد . ولی همانطور که گفتم از هول حلیم توی دیگ نیفتید . دیگر اینکه بقول یک نفر در کامنت های اول بحث شاهسوندی حداقل جنگش با مجاهدین سیاسی است و وارد لومپنیسم رایج دراین صفحه نشده است . که راست میگوید . اگر او رهبری همه شما اصداد را به عهده میگرفت خیلی بهتر عمل میکرد/ او حداقل از سال های 48 یا 49 تا 65 یک چریک تمام وقت بوده است و تجربیاتش خیلی بیشتر از این قلم زنان این صفحه است .! کریم

والسلام گفت...

راستی که این جان برای برخی ها چقدر ارزش دارد که برای حفظ آن حاضرند دست به هر رزالتی بزنند.در همان مقطعی که آقای شاهسوندی شکنجه گران را قانع کرده بود که در ازای حفظ جانش در خدمت آنها باشد و به راستی که در این سالها کمال همکاری را هم داشته است که اسناد آن موجود است .حالا این وسط جناب قهرمان خان دون کیشوت افسانه ای شده است و میخواهد حامی همنشین جلاد شود.واقعا که هر چه که پیش میرود جالبتر میشود .ولی در این وسطه موضع گیری ایرج حداقل برای من مبهم شده و به نوعی برایم جالب است که در این مورد کوتاه نیامده است و به صورت ظاهری هم که شده مرز بندی دارد و اگر واقعا با نیت پاکی باشد من مخلط آقا ایرج هستم که علی رغم زخم زدن به جسم مجاهدین در رابطه با دژخیم مطلقا کوتاه نمی آید. به نظر موضع گیر امثال قهرمان و اسماعیل کاملا براساس جوابیه ایست که از خویشاوندان خود در لیبرتی دریافت کرده اند و یک موضع کاملا عکس العملی است .کسی نمی گوید که سعید شاهسوندی نباید حرف بزند ولی در یک دادگاه منصفانه با وکیل و قاضی مشخص .من نمی دانم کی این وکالت را به همنشین داده است که احساسات هزاران خانواده ای را که فرزندان آنها قربانی این رژیم شده اند را خدشه دار کرده است. از نظر من این یک مصاحبه در خدمت هر چه بیشتر زخم زدن به مقاومت خونبار این مرز و بوم است . آقای حیدر نژاد همانطور که در سایت شخصی ایشان با عکسش مشخص است بهتر است که در سکوت کوهستان های زیبای آلمان به زندگی شخصی اش بپردازد . تو اگر اهل مبارزه بودی جایت در کنار مردم بود.همین

ناشناس گفت...

با درود فراوان خدمت حنیف گرامی !

آقای کریم گرامی آقای سعید شاهسوندی به خاطر مسئله دار بودن با جریان و سیاستهای تشکیلاتی و استراتژیکی رجوی در حاشیه تشکیلات و مثل سایرین به قول خودشون آرپی جی خورده بود نمونه زرکش , فرمانده فتح اله در جریان اطلاعات و تصمیم گیریهای مهم نظامی و تشکیلات عراق نبود و در مورد داخل من کار میکردم چیزی به ان صورت ندا شتیم که آقای شا هسوندی به آنها دسترسی داشته ما بعد از فاجعه و ضربه های سال ٦٠ همه بیرون آمدیم هادی افشارکه فرمانده داخل بود در سلسله مقالاتش در این مورد کاملن توضیح دادن ! حتمن سیاست به اصطلاح رژیم مال کردن افراد منتقد که از طرف رهبر عقیدتی و باندش بکار گرفته می شد به گوشتان خورده رجوی در یکی از نشستهای دوزخ اشرف که بیش از ٣ هزار نفر شاهد بودن یک سوال طرح کرد بین لاجوردی و شاهسوندی کی را اول باید زد پاچه گیران و با دمجان دور قاپ چینان مجلس بلند شدن و گفتن شاهسوندی !
باری یکی از ویژگیهای انسان حتا در زمانیکه زخمی و لت و پار هستی و کشان کشان برای دار زدن تو را میبرند به زنده ماندن و حیات و شانس غریزه طبیعی است فکر می کنی یکی دیگر از گناهان آقای شاهسوندی این می تواند باشد که در ان شرایط به مهر تابان و رهبر فکر نمی کرده که زنده دستگیر شده !
همانطوریکه خو دتان در جریان هستید کسانی که از فاجعه دروغ جاویدان معجزه وار برگشتن گناه بزرگی مرتکب شده بودن چونکه پشت تنگه گیر کرده بودن به قول رهبر و بانو در رهبر و شامو رتی بازیهاش حل نشده بودن شاید به زندگی و همسران و بچه هاشون فکر می کردن که نتوانستن تنگه را رد کنند و کشته شوند ! گناه نا بخشودنی همنشین بهار و وفا یغمایی اولی مصاحبه کرده و دومی آنرا در سایت دریچه زرد منتشر کرده اگر این گناه است پس نامه نوشتن به سران جهل و قتل رژیم دله و دزدها با سلام و خود را حقیر خطاب کردن چه اسمی باید رویش گذاشت , این همه فاجعه ٣٠ خرداد , دروغ جاویدان , بلوف های سیاسی , نظامی , استراتژیکی و شامورتی بازیهای تشکیلاتی غسل , طعمه , حوض دیگ . قابلمه , رقصهای رهایی , تف بارانها وووو ..........؟

حمید

ناشناس گفت...

دوست عزيز اقاى محمود ع. اشاره شما به نوار تماس سعيد با همسرش واينكه نوار را همسر سعيد دراختيار سازمان قرار داده تابا پخش ان نيروهاى سازمان در داخل در جريان داستان قرار گرفته از ضربه خوردن انها جلوگيرى شود حرف سازمان است و واقعيت ندارد بلكه خود سازمان و توسط دوست نزديك سعيد به نام قلى بچه انديمشك كه در ان زمان در تيپ فضلى ( حسين ربوبى) در قسمت تداركات تيپ كار ميكرد وهم اكنون در أمريكا زندگى ميكند اين تماس صورت گرفته وضبط شده وشايد همسر سعيد نيز در جريان ضبط مكالمه نبوده باشد بايد توجه داشت كه زمان انتشار عمومى نوار بر ميگردد به بعد از عمليات فروغ واينكه سازمان تلاش داشت تا با برجسته كردن موضوع سعيد بتواند موضوع بسيار مهمترى را كه همانا ضربه بسيار بزرگ عمليات فروغ را ولو براى مدتى كوتاه هم كه شده به حاشيه براند كه البته براى كوتاه مدت توانست ذهن افراد را درگير اين داستان بكند برقرار باشيد

ناشناس گفت...

یاهو
اقای وسلام نفهمیدیم از کی تا حالا خائنین و مزدوران صدام حسین قاضی شده اند که میخواهند کسی را که تلاش کرده زنده بماند محاکمه کنند
اولا خدمتت بگم خوب گوش کن به رهبر عقیدتی ات هم برسون پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و اخوندها کسانی که در پای میز محاکمه خواند نشست قبل از سعید شاهسوندی خیلی ها هستند از جمله رهبر مخفی شده عقیدتان او را کنار اخوندهای جنایتکار قرار خواهیم داد اشتباه نکن او و سازمان مجاهدین نه قاضی خواهند بود و نه وکیل بلکه در کنار اخوندهای جنایتکار مورد محاکمه قرار خواهند گرفت اگر امروز اینکار را نمی کنیم چون او جسارت انرا ندارد خودش را نشان بدهد حداقل سعید شاهسوند هر کاری کرده باشد شهامت اینرا دارد بیاید در یک مصاحبه در صندلی متهم بنشیند اما رهبر عقیدتی فراری چه او شهامت اینرا ندارد و چون میداند خیلی ها منتظر او هستند نه برای از بین بردنش بلکه برای محاکمه عادلانه او و سازمان او و خیانت هائی که صد بار بسا فراتر از سعید شاهسوندی باشد
مثل اینکه یابو برتون داشته اشتباه نکنید محاکمه کسانی که دست در دست اخوندها هر غلطی کرده اند در راه است از جمله رهبر عقیدتی خائن

حميد ع گفت...

اول بايد از آقای همنشين تشکر کرد به چند دليل، برای پشتکاری و پر کاری در اين همه سال، برای حقيقت
جويي و گرد آوری اسناد، و برای شجاعت و نترسی او. مگر ما چند تا مثل همنشين داريم؟ به اينترنت نگاه کنيد!
چند نفر در جسته جوی حقيقت و چند نفر در راه پرستش خودش هست؟!

حمله سازمانی به همنشين برای چه هست؟ از چه چيز وحشت زده شدن؟ چرا بايد از روشن تر شدن حقايق بترسن؟
پس ماده عدالت خانم ده ماده يي چی ميشه؟ چرا از پاسخ گوي استقبال نميکنن؟
البته حمله به همنشين خيلی پيش از اينها شروع شده بود و در گفتار و نوشته های سازمانی نفرت به او پيشتر از نفرت به
مصداقی ديده می شد، او را مسئول اصلی و پشت پرده استعفا ء دو نفر قلمداد ميکردن.

چرا اين سازمان دادگاه پس از به قدرت رسيدن را فراوان وعده ميدهد (يا تهديد ميکند؟) ولی از سؤال و جواب در محيطی دمکراتيک
وحشت دارد؟ دادگا ه از نوع خمينی/لاجوردی چه فايده دارد؟

شاهسوندی کمبود مصاحبه ندارد! به قول جانوران بيت رهبر عقيدتی تا به حال صدها ساعت مصاحبه ضبط شده به راحتی قابل دسترسی در اينترنت دارد.
پس مشگل چيست؟
شاهسوندی از مسئولان بالا و قديمی سازمان هست. در کنار شريف واقفی و صمديه لباف تو ليست ترور تقی شهرام به دليل عدم تغيير ايدئولوژی بوده، آن زمان به زندان می يفته،
در جريان انقلاب ايدئولوژی رجوی و محکوم به ا عدام شدن علی زرکش از سازمان جدا ميشه، در جريان حمله نافرجام فروغ جاودان تحت فرماندهی بی کفايت رجوی زخمی و دستگير ميشود.

شاهسوندی گنجينه ای از تجارب و اطلاعات سازمانی هست، چرا رژيم و سلطنت طلب ها از او استفاده کنن ولی نسل انقلاب و آينده ها بی بهره بمانن؟ سازمان که منتظر هست به قدرت برسد تا او را برای هميشيه خفه کند.
اين اولين مصاحبه هست که او به چالش سؤالات نسل انقلاب کشيده شده هست.

جالب هست که با اينهمه تبليغات بر ضد مصداقی از طرف سازمان و او را برّه لاجوردی خطاب کردن حالا مقاله او را در مورد شاهسوندی وسيله حمله به همنشين قرار ميدن. مگر خيلی از سؤالات همنشين از شاهسوندی از همان مقاله نيست؟

سازمان ميگه شاهسوندی:
تير خلاص زن بوده! آيا اينطور هست؟ بعد از اينهمه سال با اينکه سازمان ادعا ميکند از زير لهاف ولی فقيه خبر دارد تا به حال مدرکی و سندی نشان نداده هست.
به زنان مجاهد تجاوز کرده! تا به حال شاهدی و سندی پيدا نشده و روشن نيست چرا رژيم بايد از او چنين کاری را خاسته باشد.
در شکنجه شرکت داشته!، مثل موارد بالا سندی هنوز وجود ندارد.
افراد را لو داده! خودش ميگويد نه و باز هم سندی موجود نيست که ثابت کند اينطور هست، بهتر هست سازمان اگر سندی دارد به قضاوت افکار عمومی بگذارد.
با رژيم در تبليغات بر ضد سازمان همکاری کرده! بله به نظر من اينکار را کرده و مدرک هم موجود هست (مصاحبه های شاهسوندی در زمان زندان).
بعد از خارج شدن از ايران بر ضد سازمان افشاء گری کرده! بله اينکار را کرده، و به نظر من اين دليل اصلی ضديت و دشمنی سازمان با شاهسوندی هست.

آيا بايد همنشين ( و آقای يقمايی برای انتشار آن) برای اين مصاحبه اينطور مورد اتهام و فحاشی سازمانی قرار بگيرد؟ فکر ميکنم برای بهترين جواب بهتر هست خود سازمان اين موضوع را برای
حاميان غربی خود (نماينده ها، وکلا، سياستمدارن، ...) تشريح کند، و اين مصاحبه و فحاشی های خود را نشان آنها بدهد و نظر آنها را بپرسد!!!!!! آن وقت تکليف خانم ده ماده اي با دمکراسی و عدالت روشن ميشود.

در غرب از مصاحبه گر حتی با بدترين محکومان تاريخ برای سعی در روشنگری و تشريح حقايق تقدير ميکنن.

ننگ بر همه ديکتاتور ها!
درود بر همنشين در جستجوی حقيقت!

حميد ع