دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ مرداد ۲۵, یکشنبه

انقلاب ایدئولوژیک. دکان امام زمان.گفتگو با اسماعیل وفا یغمائی شماره 11.همنشین بهار


۹۱ نظر:

ناشناس گفت...

دورد و سلام بر شما
اگر پیش از روی کارآمدن خمینی، پیشاپیش اینگونه روشنگری میشد امروز ایران گرفتار و اسیر ولایت فقیه نبود و ویران نبود!آری ایران در اشغال ولایت فقیه است .اصل امامت که در مذهب شیعه است در واقع همان ولایت فقیه است ننگ بر این اندیشه و حال بیایم با رنگ و روی دیگر به آن در قالب رهبری عقیدتی مشروعیت بدهیم.دورد دورد دورد و سلام بر شما
ایران زمین

ناشناس گفت...

هزاران درود بر شما با کمال اشتیاق این صحبت جالب را گوش کردم بسیار آموزنده و جالب است.

انتی آخوند گفت...

دستتون درد نکنه چه خوب میگید حالا اگه مادر امام زمان دوقلو هم بچه میاورد و دو تا امام زمان بما میداد بازم هیچ ربطی به ما نداشت این مال اخونداست

ثریا ریگی گفت...

آرزو دارم صدای نسل اینده به زیبائی و قدرت همان موزیک اخر باشد که علیه تاریکیها میجنگد ممنون از کار ارزشمند شما

ناشناس گفت...

افتضاحتر از این نمیشد. این مصاحبه کاری بسیار ناشیانه است. آقای یغمایی گفت در آن موقع همه گیج بودند ایشان هنوز هم گیج هستند. مصاحبه کننده هم که اصلا تو باغ نیست و مشتی محفوظات تحویل میدهد که گاهی هم هیچ ربطی به موضوع ندارد. آقای یغمایی ادعای امام زمانی یا خود امام زمان بودن را برای باب و احمدآقا احصایی درست میداند اما برای خود امام زمان و رجوی و خامنه ای و سایر مدعیان نه! این گیجی نیست؟ چرا امام زمانی برای باب خوب است اما برای دیگران نه؟! در پروژه مذهب ستیزی دیگران از شما به مراتب چلوتر و قویتر هستند شما هم بروید یاد بگیرید تا بتوانید موثر باشید.
علی

ناشناس گفت...

سلام
پس از پخش نوار ویدئوی امام زمان بچه ها از دکتر ... با نام دکتر جان اسم میبرند!وقتی از یکی بچه ها سئوال کردم چرا میگن دکتر جان پاسخ داد این اسم را ناسا سازمان فضانوردی امریکا انتخاب و بکار میگیرد بعد اضافه کرد دکترای افتخاری ناسا اخیرا به او اعطا شده.. میخای بدونی چرا ؟من با خنده گفتم بله بعد گفت گوشتو بده من دکتر جان خمون انسان فرا زمینی کشف کردنند...آنهم روی کره زمین و ناسا با آن عرض و طول متوجه نشده ،گرفتی ؟ در نشست توجیهی پیش از آغاز عملیات امریکا او را دیدم گفت میدونی یکی از خواست های امریکا چیه ؟گفتم نه،گفت دکتر جان خمونو میخان .. امیددارم این عزیز هر کجا هست شاد و تندرست باشند.
امیر صیاحی

ناشناس گفت...

وقتی فرمانده دسته پیاده مکانیزه ما بنام معصومه خواست دریافت خود رااز نشست بنویسم در گزارش خود نوشتم من بحث امام زمان برایم غیر قابل هضم است و باور ندارم و تا قبل از این فکر میکردم سازمان اعتقادی به امام زمان ندارد ،بعد از آن مرا صدا زد و گفت فعلا تو باید به کار مسئولیت خود فکر کنی زوده ،جا داره که تو وارد بحث بشی!جا داره بفهمی باید بودوی که برسی و بفهمی؟!
امیر صیاحی

ناشناس گفت...

پیشگو
بحث بسیار جالبی است خصوصا که اقای یغمائی بسیار رک و صریح در مورد رهبری عقیدتی صحبت میکنند فکر میکنم که بطور واقعی باید یک صلوات برای این ایدئولوزی و رهبر عقیدتی اش فرستاد اینها با اعمالشان در طی این مدت نشان دادند که لایق رسیدن به حاکمیت نیستند و این ارزو را باید رهبر عقیدتی و بانو با خودشان به گور ببرند .
پیش بینی اینجانب از سازمان مجاهدین خلق و رهبری عقیدتی ان این است
اینها پس از چند سال شاید حدودا تا ده سال دیگر به همین ترتیب که تا الان ادامه داده اند ادامه میدهند پس از حدود 10 سال که رهبر عقیدتی یا دار فانی را وداع گفته یا در استانه وداع هستند و همینطور بانو و اکثریت بیت رهبری در همین استانه هستند .
اما باقیمانده چه میشوند سازمان مجاهدین پس از رهبر عقیدتی صد پاره خواهد شد مثل جگر ذلیخا خواهد گردید بخشی از افراد حاشیه بیت رهبری پولهای کلانی که باقیمانده را بین نوه و نتیجه های خود تقسیم خواهند کرد جهت اطلاع بخش قابل توجهی از این سرمایه ها به اسم همین افراد است در همین لحظه ولی ظاهرا صاحب ان سازمان است ولی پس از رهبر عقیدتی این ارث و میراث باقیمانده باعث خواهد گردید که بسیاری این پولها را بالا کشیده و زندگی خود ونسل های اینده خود را تضمین کنند .
بخشی از باقیمانده های ایدئولوزیک این دستگاه با همان اعتقادات رهبر عقیدتی عمر خودرا بسر میبرند و احتمالا مثل همان ادامه دهندگان حسن صباح به دیاری خواهند رفت و فقط به حیات خود با این ایدئولوزی طی طریق خواهند کرد و البته بدلیل داشتن سرمایه های کلان نیز از ان هم بهره مند خواهند بود همانگونه که ادامه دهندگان حسن صباح الان در بخشی از هندوستان با پول های کلان و ثروت بسیار زندگی شاهانه ای برای خودشان دارند
اما یک پیش بینی دیگر از اینده جمهوری اسلامی ایران
از انجائی که این دو اندیشه عین هم هستند فرایند فرو ریختن مشابه هم خواهد بود به این معنی که پس از چند سال دیگر نسل جوان امروز که دیگر به هیچ وجه نمی تواند با ایدئولوزی مرتجعین سازگار باشد حاکمیت را به زیر خواهد کشید ممکن است زمان ان کمی جلو یا عقب باشد اما قطعیست
نتیجه منطقی مرتجعین چه ملا چه غیر ملا چه ولی فقیه چه ولی عقیدتی باید به پایان سلام کنند

esmail گفت...

اقای علی با سلام
من و ما عقلمان اینقدر قد میدهد شما اگر میتوانید توضیح بدهید

ناشناس گفت...

علی آقای عزیز

«هنر» تخطئه دیگران، خاص افراد خودبین و بی پرنسیب است که خودشان حرفی برای دیگران ندارند.
یکبار دیگر به اصطلاح «نقد پاک و پاکیزه» خودتان را بخوانید و با وجدان خودتان خلوت کنید.
افتضاح؟ افتضاح‌تر؟ مشتی محفوظات؟...مذهب ستیزی؟....
آفرین بر اینهمه انصاف و دقت.
در مـيخانه بـبستـند خـدايا مـپسنـد
كـه در خـانه تـزوير و ريـا بـگشايند

حافظ

ناشناس گفت...

سلام آقای یغمائی عزیز
با تشکر از این گفتگو

در دقیقه یک و پانزده دقیقه ویدئوی گفت و شنود (شماره ۱۱)، بعد از آنکه به صحبت یک پزشک (دندانپزشک) در مورد امام زمان اشاره می شود (...) جنابعالی می‌فرمائید:
«آره، این حرفها زده شد در نشست. من در جلسه امام زمان بودم و شاهد این چیزها بودم.»
یک جای دیگر (در دقیقه یک و ۲۰) شما با اشاره به همان دندانپزشک می‌فرمائید که ایشان به مسعود گفت: السلام علیک یا امام زمان...

آقای یغمائی آیا ممکن است واقعیت چنین نبوده و این حرفها (آنطور که علیه شما می‌گویند) «دروغ و شارلاتانیسم» باشد؟ و از سر کینه از خودتان درآورده باشید؟
با احترام و عذرخواهی از شما
شیما
https://www.youtube.com/watch?v=rJD9WF9t4GI

esmail گفت...

دوست عزیز شیما شما میتوانید هر طور میخواهید فکر کنید ولی انچه من گفتم واقعیت است و آن دکتر که انشان بسیار خوبی است در غلیان احساسات این را گفت
با درود

بهمن گفت...

با سلام و خسته نباشید!
مسائل مطرح شده در این گفتگو بسیار لازم و ضروری و در عین حال غم انگیز است. غم انگیز از زاویه سرنوشت نسلی که با آرمان آزادی و رهایی و پیشرفت و ترقی برای مردم ایران, پا به عرصه مبارزه گذاشت و از همه چیز خود گذشت اما در میانه راه بدلیل بلاهت, خودخواهی و خیانت رهبران, در چنبره خرافه و توهم و کج اندیشی و ارتجاع گرفتار آمد.
در مورد مباحث مطرح شده , توجه به نکات زیر مهم است.
۱- در مورد تحولاتی که در سال ۶۴ به بعد در سازمان رخ داد میتوان اصطلاح کودتا را به کار برد اما به نظر من لفظ دگردیسی تشکیلاتی و ایدئولوژیک به حقیقت ماجرا نزدیکتر است. چرا که نطفه های این تفکرات ارتجاعی و خرافی در تئوریهای سازمان وجود داشت منتها تا سال ۶۴ بدلیل تسلط معجونی از اندیشه های ناسیونال-سوسیالیستی در تشکیلات و به اضافه خاستگاه طبقاتی اعضا و هواداران, بخش خرافی و ارتجاعی کمتر فرصت نمود پیدا میکرد.
۲- از آنجایی که ماهیت واقعی هر فرد یا جریان سیاسی, در هنگام بحرانها و گردنه های سخت زندگی و مبارزه, خود را نشان میدهد, آغاز بروز آشکار ماهیت عمیقا ارتجاعی اندیشه و عمل رهبری سازمان در سال ۶۴, پیامد مستقیم شکست تمام عیار ماجراجویی نظامی رهبری پس از ۳۰ خرداد ۶۰ بود. خمینی هم تا قبل از رسیدن به قدرت و مواجه با انبوه تضادهای سیاسی و اجتماعی, بسیار متین و موقر هر روز صبح زود از خواب برمیخواست و در حوض منزل وضو گرفته و نمازی میخواند و سپس برای طلبه هایش در مورد کرامت انسان در اسلامش, وراجی میکرد. هم اکنون هم در بیت رهبری در پاریس هر روز همین اتفاق میافتد!!
۳- تحولات سال ۵۴ وکودتا یا دگردیسی آغاز شده در سال ۶۴ در سازمان, هر دو ریشه در یک تضاد و واقعیت داشتند, اینکه نمیتوان اندیشه های کهنه و تاریخ مصرف به سر آمده را با استفاده از ابزار مدرن بزک نمود و از آنها تئوریهای نوین اجتماعی تولید کرد. این درست مانند آن است که تلاش کنیم برای افزودن بر سرعت الاغی, روی آن یک موتورماشین سوار کنیم. نتیجه از دو حال خارج نیست یا الاغه لگدی میاندازد و موتور را به کناری پرت میکند یا موتوره به الاغه فشار میاورد و سبب سقط شدنش میشود. با کمال تاسف و اندوه این دقیقا همان سرنوشت رقت انگیز سازمان مجاهدین و نسل سرگشته و ره گم کرده ما طی چند دهه اخیر بوده است.
۴- شکست عملیات فروغ, به روند دگردیسی ارتجاعی سازمان سرعت بخشید به عبارتی با گسترش بحران, بر عیار توهم و خرافه افزوده گشت. از ان پس هر چه زمان گذشته است, وضع این بیمار بدتر شده است.
بهمن

خدیجه آجیده گفت...

به کوری چشم تمام شما بریده وادادگان خسته و بد حال انقلاب ایران به رهبری مسعود و مریم عزیز مثل خورشید در شب سیاه جنایات اخوندها میدرخشد این حرفها هم هیچ ارزشی ندارد به همین علت کسی به شما اعتنا ندارد خودتان را خسته میکنید
درود بر رجوی مسعود و مریم
ننگ بر ملا و نوکر ملا

ناشناس گفت...

آقای یغمائی عزیز

من به شما احترام می‌گذارم و بسیار تشکر میکنم از این گفت و شنود و منتظر قسمتهای بعدی آن هم هستم.

آنچه (در جند نظر پیش) من نقل کردم (دروغ و شارلاتانیسم) را یکی از هرزه نویسان گفته است علیه جنابعالی

با احترام
شیما

مسلمان خدا پرست گفت...

عالیجنابان یغمائی و همنشین مجاهدین مثل تمام انسانها و گروهها در اعلام عقاید خودشان و اینکه چه باورهائی دارند ازادند حتی از فحوای صحبت خود شما خیلی روشن است که اقای رجوی کاملا حق داشته است مساله امام زمان را مطرح کند و خودش را حتی نماینده او بداند شما اعتقاد ندارید ولی میتوانید فرض بکنید برای یک مسلمان که معتقد به اسلام و امام زمان هست نماینده امام زمان کی هست؟ خمینی یا خامنه ای یا مسعود رجوی؟ امام زمان یک باور مذهبی است و همه چیزهای مذهب را با علم و تاریخ نمیشود ثابت کرد
درود بر رجوی و اسلام رجوی
سلام بر امام زمان و ائمه معصومین ع
مرگ بر رژیم کثیف و ضد اسلامی خامنه ای
خداوند گمراهانی مثل شما را به راه راست هدایت کند

ناشناس گفت...

درود بر مسعود عزیز و این همه هوشیاری و تیز بینی در باره حل و فصل چنین مساله مهم ایدئولوژیک این در تاریخ بیادگار خواهد ماند
حسن

ناشناس گفت...

خدیجه آجیده گرامی سخنت را با جمله « به کوری چشم .... » آغاز کردی.جالب بود یاد یکی از شعارهای قبل از انقلاب افتادم.کمبود نفت بود و شعار عامیانه « به کوری چشم شاه/// زمستون هم بهاره.» افسوس که هواداران مجاهد گرامی فقط در حد شعارهای عامیانه توان تحلیل دارند. راستی یک از شعارهای دوران جنگ « برای دفن شهدا // مهدی بیا ؛ مهدی بیا» نظر شما چیست « برای دفن توابان مهدی بیا مهدی بیا» . خارج از شوخی من مطمعن هستم که دوستان مجاهدی هستند که بتوانند دوستانه نظرات دگر اندیشان را نقد کنند. با سپاس . کوروش / سوعد

ناشناس گفت...

آقای یغمایی در جایی از مصاحبه تون می فرمایید که شک دارید که رهبر عقیدتی با آن ذهن پیچیده به این چیزها باور داشته یا نه (نقل به مضمون) . واقعا شگفت انگیز است . شیری که تشت رسوایی اش از بام تاریخ معاصر ایران به زمین افتاده و ننگ و خیانت و جنایاتش با آب هفت دریا هم پاک نمی شود ، شما هنوز شک دارید که به حقیقتی باور داشته یا نه؟ اگر کسی به حقیقتی جز خودش و خودمحوری اش و نیاز های حیوانی اش باوری داشته باشد ، معتقد به حقیقتی در این جهان باشد (ولو این حقیقت خدای شیعە و یا امام زمان باشد) آیا قادر است تا این حد در جنایت و خیانت پیش برود .زندانی کند ، دروغ بگوید ، همسر را علیه شوهر و شوهر را علیه همسر بشوراند . برادر را به جان خواهر بیندازد . با دلارهای کثیف خونخواری مانند صدام ، حوض و رقص رهایی به راه بیندازد و...؟ آقای یغمایی ما باید قبل از هر چیز به خودمان رجوع کنیم . درون خودمان را ببینیم . آدم حتما نباید در غار اشرف باشد که از دنیا بی خبر باشد . در همین اروپا هم می شود پنجاه سال زیست و از همه جا بی خبر بود . تمام این دجال گریهای آن شیر خفته ، تماما و بدون حتی یک استثنا ، به بیضە و بستر خودش ختم شدە است . یعنی هوش زیادی می خواهد که این را بفهمیم ؟ آقای همنشنین بهار هم که من برایشان احترام قائلم از نحوەی سوال پرسیدنش مشخص است که توی باغ نیست .

شیرازی

منصور لرستانی گفت...

کسانی که حداکثر نگرانیشان دور حل و فصل مسائل زندگی شخصیشان چرخ میزند و میخواهند بیشتر بخورند و بخوابند و کیف کنند و عمرشان را دراز کنند از مشکلات یک رهبر انقلابی مسلمان چه چیز میفهمند هیچ چیز.آفای رجوی یک انقلابی مسلمان است به امام زمان هم مثل توحید و نبوت و معاد اعتقاد دارد حق دارد در مورد امام زمان بحث بکند و جلسات داشته باشد این کجایش عیب دارد. شما قبول ندارید قبول نداشته باشید ولی حق ندارید بگوئید دیگران حق ندارند نزدیک به دویست میلیون شیعه به امام زمان اعتقاد دارند مجاهدین هم از این دویست میلیون هستند این بحث امام زمان نه هیچ نکته تازه داشت نههیچ درس امزنده فقط خالی کردن عقده بود علیه کسی که با شجاعت و در حد توان فرمان قیام مسلحانه را علیه بدترین دشمنان این مملکت صادر کرد هزاران درود بر او باد

ناشناس گفت...

آقای منصور لرستانی ! من هم شیعه هستم و هیچ اشکالی هم ندارد و کاری هم با کسی ندارم که شیعه هست یا نه ، یا خودش را امام زمان می داند یا نه . اما با دو نفر کار دارم . یکی خمینی که جنایتکارانش لقب "سرباز امام زمان" داشتند و با همین لقب ، شکنجه کردند و کشتند و یکی شیر خفته که با این دجالیت سر بقیه را کلاه گذاشت ، رقص رهایی به پا کرد ، در کنار جنایتکاران نشست ، زندان به پا کرد ، مخالفینش را به رژیم تحویل داد و سر بزنگاه ، فلنگ را بست و غیب شد . با این دونفر کار دارم عزیزم

شیرازی

ناشناس گفت...

اقای همساده
دوست عزیز اقای منصور لرستانی ای عزیز دل برادر مشکل این نیست که کسی به امام زمان اعتقاد دارد یا ندارد میلیونها انسان هستند که اعتقاد دارند ومیلیونها و اعتقاد ندارند مشکل اینجا نیست عزیز فکر نمی کنم مشکل اقای یغمائی هم بحث اعتقاد به امام زمان بصورت صرف امام زمان باشد بلکه بحث فراتر از همه اینها است بحث شارلاطانیزم و شیادی فردی است که میخواهد به نیروهایش القا کند که من جانشین امام زمان هستم و مریم بانو هم فاطمه النسالعالمین .
تو و امثال تو خودتان را به خواب زده اید کسی که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد عزیزم .
جهت اطلاع تمام دوستانی از نشست های امام زمان اطلاع ندارند گوشه ای را می اورم تا بدانید که این زوج چگونه باشیادی خود را جای امام زمان و جای حضرت فاطمئه قرار دادند
در یکی از نشست که فقط مریم بانو حضور داشتند و رهبر عقیدتی به عمد حضور نداشتند بانو بصورت خیلی ظریف مطرح کردند که امام زمان خود را دریابید و سپس بحث بالا گرفت تا اینکه در پایانی نشست بصورت خیلی روشن و واضح از زبان تعدادی از اهل بیت بیان شد که مسعود رجوی جایشین امام زمان هستند و بقیه اش را خود بخوانید
اما این قضیه به همین جا ختم نشد امام زمان شدن نیاز به یک فاطمه هم داشت که اینکار توسط رهبر عقیدتی استارت زده شد و در پایان نشست جمع شعار اماده بعد از صلوات را اینگونه بیان کردند پس از صلوات به ادامه ان چسباندند یا فاطمه النسالعالمین منظور مریم بانو
بدین ترتیب بود که رهبر عقیدتی در نقش امام زمان و بانو در نقش فاطمئه قرار گرفتند و این شعبده بازی برای جماعتی بود که بیشتر شان با اعتقادات مذهبی بودند و
اری امام زمانی که بطور واقعی هم مفقود شده است و البته ظهوری در کار نخواهد بود او همانگونه که مفقود شده همانگونه هم غیب خواهد شد و دیگر پیدایش نخواهید کرد چرا که عمر این گونه شیادان در شعبده بازی محدود است می ایند و می روند ملتی را سرکار میگذارند

ناشناس گفت...

آقا منصور سلام
۱- این اشتباه است که ما هر چون و چرا کننده‌ای را متهم کنیم که
همّ و غمّ اش فقط این است که «بیشتر بخورد و بخوابد و کیف کند»
۲- این تصور که لزوماً طرفین این گفت و شنود، از سر بی‌اعتقادی است که وارد بحث امام زمان شده‌اند، درست نیست.
...
۳- اشکالی ندارد و حتی خوب هم هست که آقای رجوی و هر انسان دیگری این یا آن اعتقاد را داشته باشد.
پس مسئله چیست؟ اینکه

۴- (برخلاف اصحاب تزویر و آخوندهای مرتجع) با احساسات مذهبی مردم بازی نکنیم. همین و بس.
اگر فلان عقیده مشخص را داریم (مثلاً اعتقاد به امام زمان) آنرا تمام و کمال توضیح دهیم (نه که در هاله قدسی ببریم)
شبهه ها نا حق نیست برادر عزیز.

۵- یکی از پرسشها این بود: آیا حضرت مهدی، واقعاً فرزند امام حسن عسگری است؟ اسناد تاریخی این را تائید نمی‌کند برادر عزیز
مگر اینکه مثل مردم عامی بگوییم ما کاری به این چیزا نداریم و اعتقاد ما همین است و برو پی کارت...
در این صورت ما چه فرقی با جمکران گرایان داریم؟
...
۶- آیا بینی و بین الله این بحث امام زمان (گفت و شنود شماره ۱۱) هیچ نکته تازه نداشت و فقط خالی کردن عقده بود ؟

۷- هیچکس به مبارزه علیه رژیم دجالان انتقاد نداشته و ندارد.
مرگ بر به قول شما «بدترین دشمنان این مملکت» و هزاران درود بر کسانی که رودرروی مرتجعین ایستاده و می‌ایستند.
انشاالله این رژیم پلید با تلاش همه، از جمله مجاهدین به ظلم و ستم خود پایان خواهد داد.
سلام

محمد گفت...

حالا لامصبا امام زمانم که نباشه ما تو این دنیا کی رو داریم اونم نباشه اینجا چه گهی میخوریم با این همه ظلم و ستم با این همه جانی و پفیوز امیدمون اونه که بیاد کاری بکنه وای اگه نباشه معلوم نیس این دنیا ذاره کجا میره

منصف گفت...

هم اقای رجوی حق دارد تئوری های خودش را اعلام کند هم اقای یغمائی حق دارد این تئوری ها را نقد بکند گوش شنوا داشته باشیم و درست قضاوت کنیم

ناشناس گفت...

اگر رهبری مجاهدین خردمندانه برخورد کند از اینگونه مباحث باید استقبال نموده و این گفت و شنود آموزنده را عداوت نپندارد.
و برای نشان دادن حسن نیت، نه تنها دست از تهمت و افترا بردارد
بلکه هیچ هرزه نویسی را هم اجازه ندهد به اسم دفاع از سازمان، مطالبی بنویسند که مثل گذشته فقط دافعه ایجاد کند.
وقتی چنین شود فقط یکی زیان می کند و آن رژیم و نوکران اوست.

فرود

میرزا گفت...

کامنتهای برخی از دوستان هوادار را که میخوانم از میزان درک نازل آنهادر مورد مسائل سیاسی-اجتماعی حیرت میکنم. آقای یغمایی در جریان این گفتگو چندین بار تاکید میکند که هر بنی بشری حق دارد به هر چه میخواهد اعتقاد داشته باشد از امام زمان گرفته, تا معجزات امامان و اجنه تا پرستش گاو و گوسفند و ستاره و ماه.
اما خارج کردن این گونه اعتقادات از حیطه شخصی و تلاش برای تولید تئوریهای سیاسی-اجتماعی با تکیه به این گونه اعتقادات خطرناک است و به شارلاتانیسم و فریب و سرکوب و جنایت راه میبرد. همانگونه که امروز به خوبی میبینیم چگونه دین به منزله ابزار سیاسی چه فجایعی در جهان را رقم میزند. امر مبارزه و تلاش برای ساختن جامعه ای آزاد و آباد و دموکرات امری است که تنها در سایه دانش سیاسی-اجتماعی و با تکیه بر آگاهی عمیق از روند تحولات تاریخی و اجتماعی امکان پذیر است. خطای بزرگ تحصیل کردگان مذهبی ما در دهه ۴۰ و ۵۰ تلاش برای کشیدن پای مذهب و اعتقادات مردم کوچه و بازار به عرصه مبارزه اجتماعی بود. حاصل این خطا هیولایی بنام خمینی شد.
در تمام طول تاریخ هر بار که پای مذهب به عرصه قدرت سیاسی باز شده است حاصلی جز سرکوب و جنایت و فریب نداشته است. آقای رجوی که هیچ حتی خود خدا هم بیاید و بخواهد با وسیله قرار دادن مذهب و اعتقادات مذهبی سیاست بورزد و به حکومت برسد, فاسد خواهد شد و جنایت خواهد کرد. دوستانی که علاقه مند هستند که بیشتر در این مورد بدانند را به مقالات پربار آقای سعادت کاظمی به نام "ایرانیان در اطراف امام زمان" ارجاع میدهم. با یک جستجو در گوگل این مقالات را خواهید یافت.

ناشناس گفت...

اسلام سیاسی توان حل مشکلات سیاسی/ اجتمایی را ندارد. در سال ۱۳۵۴ اکثریت اعضاو رهبران مجاهد که خارج از محیط بسته زندانهای شاهی بودند به این نتیجه رسیدند که اسلام ایدولوژیک جواب نمیدهد و اسلام را زیر سوال بردند. بن بست سیاست های مجاهدین در سالهای اخیر؛ رجوی را ناچار به چاره اندیشی کرد. تمامی تلاش او بر این مبناست که با رشد گرایشات مذهبی در سازمان جلوی خطر انعشاب را در سازمان بگیرد. مشکل اینجاست که نسل جدیدو روشنفکر جذب چنین تفکراتی نمیشود.سازمانی که نتواند به توده ها اتکا کند ناچارا دست به دعا میشود و امیدشان میشه امام زمان . کوروش

ناشناس گفت...

این را هم مطالعه کنید جواب به این چرندهاست
http://zariyaddastha.blogspot.fr/2015/08/blog-post_5.html
ایرانی

ستاره شناس گفت...

بدتر از آخوندهای پست و کثیف و رهبران شیاد ان افرادی هستند که حاضر نیستند بفهمند اینها واقعا کثیف ترند

ناشناس گفت...

درود و عالی است دستتان درد نکند بکوبید ارتجاع و جهل و خرافات را مطمئن باشید امروز و اینده بسیاری این حقایق بی دروغ را خواهند فهمید و بیاد شما خواهند بود باز هم درود
ک. نقوی

ناشناس گفت...

شما نه ایمان دارید نه اعتقاد و نه انصاف خانم دکتر زری اصفهانی شاعر و نویسنده بزرگ ما خودشان هم شاهد بوده اند که مادرشان میگفته امام زمان علیه السلام یعنی همان پیرمرد برادرش را نجات داده ولی شما کور دل هستید باور نمی کنید


(برادر بزرگ خودم درسه سالگی درچاه آب افتاده بود . مادرم میگفت که همه همسایه ها جمع شدند و کسی با طناب بداخل چاه چهل متری رفت . و پسرک را بیرون آورد که فقط روی سرش کمی ورم داشت . میگفت از اوپرسیدم کجا رفتی . گفت پیرمردی مرا روی زانوانش نشاند و بعد کسی مرا بیرون کشید . همه حتما این داستان ها را شنیده اند . اینکه چه میزان واقعی است یا غیرواقعی برمیگردد به اعتقادات غیرمادی همه انسان ها . هرکسی که اعتقاد داشته باشد بیرون از جهان ماده چیزی وجود دارد که ما نمی بیینیم و به اصطلاح در لابراتوار و زیر میکروسکپ قابل دیدن و قابل اثبات نیست میتواند این اعتقاد را داشته باشد که کسی هست بیرون از دید ما که درجایی به کمک ما می آید همه مسیحیان بدون استثنی این اعتقاد را دارند که مسیح مراقب آنهاست و معتقد به فرشته های نگهبان هستند . یهودیان هم به این چنین موجودی باور دارند و همه ادیان به نوعی چنین شخصیت ماورایی و غیر قابل رویت را که اگر ایمان داشته باشند به کمک شان می آید باور دارند . توده های مردم ایران بدون استثنی به این امام زمان باور دارند . همه ملی مذهبی ها ی ایران به امام زمان باوردارند و تا حالا یک نفر ازملی مذهبی ها که یک حزب قدیمی و فعال سیاسی هستند جایی نگفته است که به امام زمان باورندارد . آیا مهندس بازرگان یا مهندس سحابی و یا یدالله سحابی هیچوقت چنین چیزی را گفتند ؟ همه زندانیان سیاسی مسلمان که 90 درصد زندانیان سیاسی را تشکیل میدهند به اسلام و تشیع و امام زمان باوردارند . حالا یک دفعه فقط این مسعود رجوی است که باید امام زمان را رد میکرد ؟؟ آنهم درجنگی خونین با خمینی که هرروز کسی را به اسم ارتداد اعدام میکند ؟ باید مثلا مجاهدین درمورد امام زمان چه موضعی میگرفتند ؟ همان ابتدای انقلاب سلطنتی بجای اینکه صحنه سیاسی جامعه را درجنگ با خمینی هدایت کنند میرفتند سراغ مباحث مذهبی و جنگ مذهبی ؟؟ یادم هست زمان شاه ابتدا انجمن های اسلامی دانشکده ها دست حجتیه ای ها بود که مبارزه شان بیشتر ضد بهائیت بود و اساسا سیاسی نبود . کارمهمی که هواداران مجاهدین دردانشگاه ها کردند تغییر این انجمن ها و کتابخانه های مربوط به آن بود . انجمن ها راسیاسی کردند و کتابخانه های اسلامی پرشد از کتاب های سیاسی حتی کتاب های مارکسیستی و مجلاتی که درآن نوشته ها و اشعارهمه مبارزین حتی اگر کمونیست بودند چاپ میشد. اولین کارعمده مجاهدین خلق تغییر سمت و سو و جهت مذهب از یک مذهب بی بخار حوزه ای به مذهب سیاسی بود .http://zariyaddastha.blogspot.fr/2015/08/blog-post_5.html
ایرانی

شیطان رجیم گفت...

ایرانی !!!!!!!! احمق بیشعور صد هزار نفر را در این مملکت کشتند امام زمان نیامد الان اخوندها دارند پوست همه را میکنند نیامد انوقت تو احمق خر زرزر میکنی رفته توی چاه بچه را نشانده روی زانویش خاک بر سر تو کنند و حیف از اسم ایرانی

میرزا گفت...

لینک به مقاله اقای سعادت کاظمی درباره امام زمان
https://farhangvakhorafeh.wordpress.com/ایرانیان-در-اطراف-“امام-زمان”/

ناشناس گفت...

عالی و خواندنی ! مقاله و مصاحبه با درود فراوان خدمت هر دو بزرگوا ر شجاع و راستگو !
ماها که خودمان معرکه گردان این جریان یا سازمان رجوی بودیم سواد تاریخی , ایدولو ژی پایه ای هم نداشتیم مسلمان بودن ما از روی تحقیق و مطالعه نبود ارثی همان بالش خرافات و جعلیات خانوادگی به ما رسیده بود اگرعملکرد آقای رجوی و تیمش نتیجه غیر از این میشد باید تعجب میکردیم این آقا با کدام تحقیق و پژوهش آکادمی و سواد می خوا هد
به روز و پیامبر نو آوری برای تودها باشد؟ ما دانشمند و پژوهشگر های علوم اجتماعی در سطح بالای آکادمی همچون زنده یاد کسروی داریم که سالهاست می نویسند و روشنگری میکنند ما بی خبر سر در آخور رجوی در برهوت اشرف می خو استیم با چند جزوه کپی شده که چند نفر با هم چند ساعت نشستن در خانه تیمی فراهم کردن دنیا را تغیری بدهیم باید به حال و روزگار خودمان گریه نکرد بلکه خندید !


محمد سعید

ناشناس گفت...

عالی و خواندنی ! مقاله و مصاحبه با درود فراوان خدمت هر دو بزرگوا ر شجاع و راستگو !
ماها که خودمان معرکه گردان این جریان یا سازمان رجوی بودیم سواد تاریخی , ایدولو ژی پایه ای هم نداشتیم مسلمان بودن ما از روی تحقیق و مطالعه نبود ارثی همان بالش خرافات و جعلیات خانوادگی به ما رسیده بود اگرعملکرد آقای رجوی و تیمش نتیجه غیر از این میشد باید تعجب میکردیم این آقا با کدام تحقیق و پژوهش آکادمی و سواد می خوا هد
به روز و پیامبر نو آوری برای تودها باشد؟ ما دانشمند و پژوهشگر های علوم اجتماعی در سطح بالای آکادمی همچون زنده یاد کسروی داریم که سالهاست می نویسند و روشنگری میکنند ما بی خبر سر در آخور رجوی در برهوت اشرف می خو استیم با چند جزوه کپی شده که چند نفر با هم چند ساعت نشستن در خانه تیمی فراهم کردن دنیا را تغیری بدهیم باید به حال و روزگار خودمان گریه نکرد بلکه خندید !


محمد سعید

ناشناس گفت...

درست است که نسل جدید و روشنفکر جذب تفکرات آخرالزمانی (که بخواهد راه به سیاست ببرد) نمی‌شود اما این واقعیت برای آقای رجوی هیچ اهمیتی ندارد؟ چرا؟ برای اینکه او اصلاً کاری به نسل جدید و روشنفکر ندارد.
...
دوست عزیز آقای ایرانی
به جای آدرس دادن به یک نوشته بی محتوا و هرزه نویسی های نظیر آن، از سازمان بخواهید تا متن سخنرانی آقای مهدی ابریشمچی را در اوائل انقلاب پیرامون امام زمان منتشر کنند.
ماهوان

ناشناس گفت...

How can I give my comments in Farsi?

esmail گفت...

آقا یا خانم ایرانی
همه حق دارند حرف بزنند و به داوری بگذارند. مسعود رجوی زری اصفهانی بنده و همنشین بهار و هر کس دیگر . دیگران داوری خواهند کرد. سرکار توجه بفرمائید جدال در نقطه مرکزی با ارتجاع فکری است عزیز بر سر فرد نیست فرد از آنجا مورد چالش قرار میگیرد که ارتجاع بپراکند مزخرف ببافد و جنبشی را به غروب بکشاند. دعوای فکری با دعوای لاتها بر سر چار سوق شباهتی ندارد که من و شما به هواداری این یا ان کنار میدان ایستاده سوت بکشیم امیدوارم این را بفهمید. دروغی در کار نیست سرکار خانم اصفهانی هم اگر به نقل والده شان میگویند پیرمردی ته چاه چهل متری اخوی را روی زانو نشانده که احتمالا امام زمان بوده است حق دارد اینطور فکر کند ولی من چنین فکر نمی کنم
موفق باشید

مش باقر گفت...

اولن اون پیرمرد اونجا ته چه چل متری چی میکرده؟ اصلا چرا گذاشته اون بچه بیچاره بیفته تو چاه خوب فوتش میکرد برگرده سومن چرا خودش بچه رو نیاورده بالا که اون بچه بیچاره نترسه و اونو چرا نگهداشته ته چاه؟چارمن چرا پیرمرده بچه رو نشونده رو زانوش تو اون جای وحشتناک تا یکی دیگه بیاد نجاتش بده بعدش اون پیرمرد چرا اون بچهرو فقط نجات داده اینهمه ادمای دیگه رو که افتادن تو چاه نجات نداده

فروزنده رحیمی گفت...

درود بر دکتر زری اصفهانی خیلی خوب توضیح داده

ناشناس گفت...

در ضمن کشف نایب امام زمان یا خود امام زمان که جناب شیر بیدار باشه مثل همین شامورتی بازی ازدواج و طلاق و غش کردنها و.....قبل از اینکه در سطح بدنه به نمایش و رونمایی بشود در سطح بالا و کا شف ان حتمآ چه پارتی و دست و پا بوسیدنها و بمال بمالی به امام زمان برای تبرک بوده مطمئن کسانی از آنها در آینده پیدا می شوند که پته امام زمان دشت سامره را هم با جزئیات روی آب بندازه !

جناب یغمایی چه گل گفتی این آقا لباس اخوندی و طلبگی بیشتر برازندش بود تا رهبری یک جریان سیاسی که به چه سیاهی و فاجعه پایان داده شد !

حمید

ناشناس گفت...

سلام به دوستان عزیزی که نظر می‌دهند و با اجازه صاحب خانه و طرفین مصاحبه

دوستان عزیز
لطفاً لطفاً نقد و نظر را پیرامون این گفت و شنود خوب، با کلماتی که در شأن ما نیست و خاص هرزه نویسان سایتهای مربوطه است، آلوده نکنیم.
می‌توان منظور خود را (هر چقدر هم رادیکال و تند باشد) متین نوشت. اینگونه که پیش می رود ما هم کم کم مثل رضا فلاحها و منصور قدرخواه ها و...می‌شویم .
با احترام به همه شما خواهش می کنم همه نحوه نوشتن نظرمان را از فرهنگ آن حضرات جدا کنیم و در نظرات خودمان حرف تازه هم بزنیم.
مینا

esmail گفت...

با سلام خدمت یار صدو جهاردهم امام زمان ( اخیرا پیوسته ام)
دوست عزیز کامنت شما باعث آزار خانم اصفهانی میشود و به همین دلیل با پوزش منتشر نمیشود. خانم اصفهانی میتواند کلماتی را که میخواهد مثل خاک بر سر و شارلاتان و دروغگواستفاده کند این چیزی از مخاطبین کم نمی کند قبل از این بزرگان!! اینقدر از اینها گفته اند که خسته شده اند شارلاتان در برابر کلمه مزدور اطلاعات و کارد تیز کن قند و عسل است . اینها بیشتر وضعیت گوینده را نشان میدهد تا مخاطب. در نگاه من او نیز چون خود من کسی است که راهها رفت و عمرها داد حالا میخواهد وارد این کنکاش شود اشکال ندارد . امیدوارم بفهمد که برای فهمیدن نخست باید حرفها را شنید. در ضمن من برای پاسخ دادن مشکلی ندارم ولی ضرورتی نمیبینم و نیز برای پاسخ جدی وواگشائی مساله باید وارد صحنه ها و تحلیل ها و بازخوانی سرگذشتهائی شد که برای خود من جالب نیست وبرای مخاطب من ازار دهنده و مردم ازاری حتی وقتی این مردم ترا مورد عتاب و خطاب قرار میدهد خوب نیست . در ضمن بنظرم برادر او در این عالم خاکی نیست بنابراین احترام رفتگان واجب است
موفق باشید

ناشناس گفت...

باشد آقا اسماعیل عزیز حرف شما قبول.
از اینها بگذریم اما جدا نمی دانم شما هم آیا خوانده اید که اینفته مسئول ارشاد قزوین گفت خدمت آیات عظام در قم که رفتم آقایان علما به من گفتند چهل تن از یاران امام زمان قزوینی هستند.

یار صد و چهاردهم امام زمان (اخیرا پیوسته ام)

ناشناس گفت...

من مشکلی با بینش مذهبی و حتی دگماتیک رجوی ندارم ولی وقتی این بینش و توهمات با سیاست و مبارزه هر چند مقدس با رژیم پلید ج. اسلامی آمیخته میشود فاجعه آفرین است.
مثال تاریخی برای عبرت گرفتن : در جنگ چالدران، نخستین نبرد دولت صفوی با دولت عثمانی بود،در ۱۵۱۴ میلادی ۲۹۰۰۰ از سپاه شیعه به مصاف با عثمانی های سنی به فرماندهی سلطان سلیم با دویست هزار سپاهی و توپخانه مدرن رفتند. شاه اسماییل با بینش کاملا مذهبی هیچ احتمال شکستی را برای لشکرش که حسینی وار میخواستند بجنگند نمیدید. نتیجه جنگ : هر چند تلفات عثمانی ها بیشتر بوداما ۲۸ هزار از ۲۹ هزار ایرانی کشته و اکثر هزار تای باقیمانده زخمی و اسیر شدند. داستان فرمانده کل قوا رجوی هم همینه حسینی وار به فتح تهران رفتند و .... و به امید چتر حفاظت امام ۱۲ دهها مجاهد بی سلاح را در اشرف گذاشتن ... و دیدیم که چه نتایج فاجعه آمیزی داشت. کوروش

ناشناس گفت...

از آخوندها و رجوی و امام زمان بازی اینها بگذریم!

از همه جالبتر اینه که همنشین بعد از اینکه نتیجه هزار و دویست ساله اون "توهین به مخاطب" و تولید امام زمان دروغین در مخالفت با خلفای عباسی رو دیده (تولید آخوندها و رجوی و ...) هنوز هم میگه در مخالفت با رژیم اون وقت تاکتیک درستی بوده؟!

یعنی که واسه ایشون هدف (مبارزه با خلفای مستبد عباسی/ رژیم کنونی) وسیله (تولید امام زمان دروغین، مهدی/خمینی/خامنه ای/رجوی) رو توجیه می کنه. خوب اگه هدف وسیله رو واسه نواب اربعه و آخوندهای جنایتکار توجیه مکنه چرا واسه رجوی رذل نباید توجیه کنه؟!

همنشین آگاهانه یا ناآگاهانه متاسفانه مثل رجوی فکر میکنه و انگار حداکثر تفاوت میون ایشون و رجوی مثل دعوای قدرت بین رجوی و خمینی و خامنه ای یه! ....

اشتباه نکنیم مشکل من البته همنشین نیست، بلکه مشکلم این نوع تفکره که واسش هدف وسیله رو توجیه مکنه! چون اگه دروغ گفتن مجازه، خب شکنجه و طلاق و حوض و جاری و غسل و رقص و زندان و آدمکشی هم آزاد میشه!


بر و بچه های اسیر یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.

ایراندوست گفت...

اقای مسعود رجوی بر اساس فرهنگ ایران حرکت میکند و این که امام زمان هست یا نیست مهم نیست
درود بر این مرد مبارز

ناشناس گفت...

آقا اسماعیل
شما غیر از به به و چه چه ظاهرا هیچ نظر دیگری را منتشر نمی کنی اخوی!
خوب بد نیست اگر اجازه بدهی جناب همنشنین جعفری با نظرات خوانندگان آشنا شود بهر حال حقیقت اگر هم تلخ باشد دانستنش بهتر از سر زیر برف کردن است نه؟
ملیجک

ناشناس گفت...

اسماعیل تو هم با خودت خوب مشغولی ها. خودت برای خودت کامنت میگذاری و از خودت تعریف میکنی. بعد خودت جواب میدی. این کامنت اخر که درباره دکتر گذاشتی، مثلا خواستی دکتر رو بترسونی، که ببین اینجا بعضی ها فحش های خیلی رکیک میدن ولی من تا الان جلو شون رو گرفتم. اما نمی تونم قول بدم که تا ابد جوشون را بگیرم، اگر باز هم علیه من و همنشین چیزی بنویسی، شاید من نتونم دیگه جلو این مردم بی ادب رو بگیرم.

برات متاسفم که شدی پادو وزارت اطلاعات. میتونستی ببری، مث همه ما که نتونستیم و بریدیم و رفتیم دنبال زندگی خودمون
تو ولی اونجا امتیازات ویژه داشتی بعد از بریدن هم امتیازات ویژه میخواستی و آخرش شد این که شد

jahandid گفت...

با درود به ازاديخواهان و ايران دوستان عزيز،
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نيافتند حقيقت، ره افسانه زدند!
چه ميشود كرد؟ اين هيولاى تشنه قدرت بزرگترين و محكمترين پايگاهى كه دارد مغزهاى خالى و دلهاى سرشار از "عشق" است! امروز برنامه اى را نگاه ميكردم كه مربوط بود به عده اى دانشمند و متخصص كه ادعاى سفر انسان به كره ماه را دروغ ميدانستند و ناسا را متهم به كلاه بردارى ميكردند! اين عده تمام جزيئات نشستن اپولوى ١١ بر روى كره ماه را با دليلهاى كاملا ً علمى و عملى زير ذره بين برده و دانه به دانه ثابت ميكردند كه تمام داستان سفر به ماه چيزى جز يك دروغ بزرگ نبوده است! از طرف مقابل هم افراد دانشمند ديگرى بودند كه نكات اين مخالفين را با دليل و شواهد علمى پاسخ ميداند. نهايتاً هم از يك مركز رصد خانه اى كه با دستگاهى كه برروى سطح ماه است و در ارتباط روزانه با ان هستند نشان دادند كه به واقع اين سفر انجام شده است.
از اين داستان ميخواهم در اين بحث وارد شوم. البته ذكر اين تفاوت هم خالى از اهميت نيست كه سفر به ماه امرى ست علمى و عينى (objective) در صورتيكه اين بحث "امام زمان" موضوعى است فلسفى و ذهنى (subjective)! ولى ميبينيم كه تأثيرات اين "امام زمان" در زندگى بشر چقدر وسيع ، عينى و عملى (objective) بوده است! در واقع پديده "امام زمان" بدون اينكه كوچكترين پايه عملى-عينى در ان باشد، در ريزترين و عميق ترين كارهاى بشرى وارد شده است و او را به ماه كه چيزى نيست، به بالاترين اسمانها و جاهايى كه هيچ علمى قادر به رفتن به إنجاها نميباشد، برده است! در همينجا ميشود به قدرت عظيم اين پديده (امام زمان) كمى واقف شد. حال اگر كسى از اين زاويه اين پديده را ببيند و با يك ديدگاهى كه براى نجات "بشريت" به اين قدرت نياز دارد، مسلح باشد، ايا ميتواند وارد مقولات پاسخگويى به چرايى هاى ان بشود؟! ايا اساساً پاسخى برايش دارد؟
در اينجا هم ميشود اين عدم تمايل را خيلى واضح ديد كه كسانى براى طرفدارى كردن، ناچار هستند كه فقط ...

ناشناس گفت...

خانم زری گرامی : .در سازمان شما یک نوع دوآلیسم زیرکانه و متناقض مشاهده میشود . از ازدواج و طلاق های ایولوژیک گرفته تا سینه زنی .و امام زمان شناسی ورعایت حجاب و مرحم بودن و غیره فقط عمدتا تو عراق و اشرف دیده میشود. این چه معمایی که تو اروپااز جمله خود شما (خوشبختانه و با کمال احترام ) بی حجاب و با آستین کوتاه حتی وب سایت شخصی داشته و..... اما برای خواهران و برادان ساکن عراق یک زندگی بسته و سنتی طراحی شده. اگه سینه زنی مفیده چرا اینجا اجرا نمیشه. اگه لیبرالیسم در زندگی شخصی مجازه چرا برای اشرفی ها تابو بود. به حرمت این سایت اسم نمی برم اما از همان مجاهدین مقاله نویس که با عکس و اسم واقعی مقاله توهین آمیز علیه مصداقی و اسماییل می نویسند کسانی را میشناسم که حتی دوست دختر سوعدی داشتند و مشروب هم می خورند اما هیچ نگاه انتقادی به تضاد های رفتاری خویش و بساط شیعه گرایی رایج در عراق ندارند. کوروش/ سوعد

ناشناس گفت...

ادامه. اشاره به شکست شاه اسماییل از ترکان عثمانی داشتم. لطفا به دهها کتاب و مقاله در این باره مراجعه کنید در همه جا به دگماتیسم و در حد فناتیسم شیعه گرایی این شاه هر چند دلیر ولی نادان اشاره شده. کاملا به آسیب ناپذیری سپاه شیعه ایمان داشت . و فاجعه شکست در تاریخ ثبت شد. چریک های مجاهد در زمان شاه کوچکترین ریسکی نمیکردند و اگه لازم بود خانه تیمی و وسایل را رها و حفظ جان میکردند.اینکه دهها مجاهد پا به سن و بی سلاح را در منطقه خطرناک به امان خدا و امام زمان سپردند نتیجه همان رشد شیعه گری خرافی و ایدآلیستی است که پرچمدارش رجوی است .کوروش

esmail گفت...

عزیز اول اسمت را بنویس تا بدانم تخم و ترکه کدام پفیوزی هستی که ملت را پادو میدانی بعد انتقاد کن
با عرض معذرت و ارزوی توفیق

فرهنگ گفت...

تمامش چرنده همشو اخوندا درست کردن یک عده نفهم هم باور کردن ولی دورش گذشت و رفت

ناشناس گفت...

اسماعیل، راستی برنامه پرگار رو دیدی؟ دیدی سعید رو فرستادن بشینه جلو رئیس ساواک؟ کسی که خودش یک وقت زندانی ساواک بوده و شکنجه شده بیاد بشینه جلو سربازجوی شکنجه گر.
فکر کنم وقتی وزارت اطلاعات به سعید گفته که باید بری تو تلویزیون بشینی جلو رئیس ساواک و لبخند بزنی، سعید گفته آخه من که هر کاری گفتید کردم. این کار رو بگذارید گردن یک نفر دیگه. این همه بریده و خائن هست، این همه توده ای و اکثریتی هست، چه احتیاجی به من هست؟
وزارت اطلاعات هم گفته حرف زیادی موقوف، حفظ نظام اوجب واجبات هست.

خلاصه که اسماعیل همین روزها نوبت تو میشه که در استودیوی بی بی سی بشینی و با پرویز ثابتی و قانعی فر گفتگوی متمدنانه رودررو داشته باشی و چشم ما به جمالت در این صحنه هم روشن بشه. شاید این همدم و همنشینت هم شرکت کنه و گرداننده برنامه بشه، بالاخره یازده جلسه با هم تمرین کردین برای اوجب واجبات دیگه

esmail گفت...

1-ناشناس نخست اسمی برای خودت انتخاب کن
2-در باره نظر تو ارزو بر پیرزنها و بر پیرمردها عیب نیست. عجالتا که ارباب تو مشغول لیسیدن کاسه پنتاگون و سیا و شیوخ مرتجع عربستان بعد از دست دادن ازبابهای قبلی است.مصاحبه سعید شاهسوندی قطره ای از دریای پلیدیهای فردی است که یک جنبش را به تنور خودخواهی و اشتباهات فردی اش انداخت
3- ارزو کن! عیب نیست! سرنوشت من هم نه چندان دور مشخص میشود ولی باورکن نشستن کنار ثابتی گناهش کمتر از کاسه لیسی جهانخوران و کشاندن راه جامعه بی طبقه توحیدی حتی خیالی به کاخ اربابانی است که شیطان از سیاهکاریهایشان شرمناک است اگر میفهمی که خیلی پستی و اگر نمی فهمی صد رحمت به الاغ.
در ضمن باور کن من در استودیوی بی بی سی که سهل است اگر روزی بروم قبای خامنه ای را هم ببوسم!! و یکمتر ریش بگذارم در سرنوشت تو و امثال تو وارباب نامرد تو تاثیری ندارد شما همچنان بدبخت و مفلوک خواهید بود و نخواهید توانست با نقاط منفی دیگران نقاط مثبت برای خود دست و پا کنید.قبل ازاین چند صد تن از چشم و چراغهای مهر تابان به اخوندها پیوسته اند؟ منجمله محافظ اول!! ایا چیزی گیر شما امد. فرض کنید من هم پیوستم چه تغییری در وضع شما ایجاد خواهد شد
خداوند از خریت نجاتت بدهد برادر یا خواهر الاغ من
اگر نجات نداد خوردن جو یادت نرود

ناشناس گفت...

اقای یغمائی گرامی
به نظر من این فرد که به اسم ناشناس مینویسد خودش یک مامور شاید اطلاعات است و سعی میکند با این چیزها شما را به عصبانیت بکشد و از اب گلالود ماهی بگیرد به اینها توجه نکنید حیف قلم شما که نثار اینها شود من نه مخالف و نه موافق مجاهدینم مخالف مذهب و اخوندم که حکومت میکنند ولی از صحبتهای شما واقعا خیلی روشن میشوم خیلی تشکر میکنم
شهره

ناشناس گفت...

نویسنده و شاعر گرانقدر میهنمان خانم دکتر زری اصفهانی مطلب بسیار عمیقی در مورد امام زمان نوشته اند که برای گمراهانی چون شماها خواندنش لازم میباشد شاید هنوز هم یک کورسوئی مانده باشد و از این بدبختی بیائید بیرون
ایرانی
http://zariyaddastha.blogspot.fr/

ناشناس گفت...

خجالت هم خوب چیزی است

برای ناشناس (و مسئولین او) که به برنامه پرگار اشاره کرده و نوشته است: کسی که خودش یک وقت زندانی ساواک بوده و شکنجه شده ، نشسته جلو سربازجوی شکنجه گر
----------------------------
اولاً: هر دو آن زندانیان (که در برنامه پرگار شرکت داشتند) پته رئیس ساواک و عروسک خیمه شب بازی دستگاههای امنیتی (عرفان قانعی فر) را روی آب ریختند.
در ثانی: همون به قول شما شاگرد جلاد، آنقدر شرف داشت که آخر کار به رئیس ساواک گفت گرچه من با آقای رجوی اختلاف نظر دارم و... اما انصاف حکم می کند که به شما بگویم حرفهایی که در مورد مسعود رجوی زدید و اتهاماتی که به ایشان نسبت دادید، کذب محض است. این را تاکید کرد.
همین فرد به صراحت جند بار با نام بردن از بازجوی شکنجه گرش در جمهوری اسلامی (محمد توانا=آقای ۳۴) جلوی سوء استفاده مامور ساواک و همکار امنیتی اش عرفان قانعی فر ایستاد و به صراحت گفت در رژیم جمهوری اسلامی هم شکنجه بوده و شکنجه شده است.

اما شما نه تنها پا روی مروت و انصاف گذاشته اید حتی به آمار دروغ فلان مامور اطلاعاتی که آمار قتلعام شدگان سال ۶۷ را به ۳۳ هزار نفر رسانده می چسبید و آمار واقعی که امثال ایرج مصداقی دادند را (چون رو در روی دروغهای شماست) رد می‌کنید.
ضمناً یادتان باشد مسعود رجوی با کسانی عکس گرفت که خوشنام‌ترین‌شان ملک حسین بود که در دفاعیه اش (دفاعیه مسعود) در دادگاه شاه، قاتل فلسطینی ها معرفی شده بود.
چون به همنشین گوشه زدی خوب است بدانی تا کنون کسی اندازه او دست پرویز ثابتی (و قانعی فر) را رو نکرده است و خودتان خوب این را می‌دانید.
واقعاً که شرم احساسی انسانی است و نزد شما یافت نشود. جسته ایم ما...
تراب

فروزنده رحیمی گفت...

سلام به خانم دکتر اصفهانی مطلب در مورد امام زمان بسیار عالی بود و واقعن خیلی نکات برجسته را روشن کردید واقعا درود به این همه باریک بینی و شعور میخاستم از شما درخواست کنم بیشتر به این مسائل مهم بپردازید و اقعا مردم ما خصوص خارج کشور خیلی به این نوع مقالات نیاز دارند باز هم تشکر میکنم

ناشناس گفت...

خانم فروزنده رحیمی سلام
به عمد «هم نام»ی و «همزادی» کسانیکه از خانم «زری اصفهانی» تعریف و تمجید می کنند را نادیده می‌گیریم . یعنی خودمون را به نفهمیدن و ندیدن می‌زنیم.

شما در نظر خودتون حطاب به آن خانم نوشته اید: «مطلب در مورد امام زمان بسیار عالی بود»

خانم فروزنده لطفاً توضیح بدید این «عالی» بودن را شما چگونه نتیجه گرفتید؟
از کی تا حالا لیچار گفتن و بد و بیراه گفتن و به جلد هرزه نویسان رفتن، «عالی» شده است؟
نوشته اید « واقعن خیلی نکات برجسته را روشن کردید. درود به این همه باریک بینی و شعور » بسیار خوب ، درود به این همه باریک بینی و شعور اما لو نروید و بگویید کدام نکات برجسته را ایشان روشن کرده است؟ همین را توضیح دهید. منتظر پاسخ جنابعالی هستم.
سلام

ناشناس گفت...

نه اسماعیل، اشتباه نکن، تو رو هیچوقت پیش خامنه ای نمیبرند، همانطور که وحید افراخته را پیش شاه نبردند، همانطور که حسین روحانی را پیش خمینی نبردند، همانطور که شاهسوندی را پیش خامنه ای نبردند. نکته من هم دست بر قضا همین هست، که وقتی بریدی و نوکر شدی فقط بهت خفت میدن. این هست که احتمالا از بی بی سی سر در میاوری. ولی هر کس بهت گفته که به دیدار خامنه ای میبردت تا با هم متمدنانه گفتگو کنید بهت دروغ گفته، خواسته بازارگرمی بکنه.

esmail گفت...

ناشناس
یک اسمی برای خودت انتخاب کن شاید از اجنه ای عزیز
دل پر دردی داری پدر جان اینقدر خودت را ازار نده! کمی لبحند بزن!تا وقتی بقول تو من ببرم و نوکر شون شاید زمان مانده باشد از حالا لبخند بزن!! در رابطه با خامنه و امثالهم خرفت درست است رهبر عقیدتی نامه نوشت ولی تحویلش نگرفتند بنابراین شب دراز است و قلندر بیدار اگر قرار شد بروم بی بی سی قبلا خبرت میکنم تا خوشحال شوی و حسابی از خفت من کیف کنی امید به خدا و التماس دعا

ناشناس گفت...

اسماعیل، شوخی میکنی؟ وقتی تو ببری شایدهنوز زمان مونده باشه؟ یعنی چی؟ تو که سالها هست به گفته خودت بریدی و مشغول خیانت هستی. همونطور که دکتر گفته تو و از هر راهی استفاده میکنی برای ضربه زدن به سازمان. حرف من این بود که پیش خامنه ای نمی برندت. وگرنه تو بدت نمیامد بر دست طرف بنشینی ودر مذمت انقلاب ایدئولوژیک حرف بزنی، و بگی که مسعود رجوی زن دوستش را تصاحب کرد و با صدام حسین عفلقی همکاری کرد و از ین حرفها. حالا هزاری هم که خودنمایی بکنی.
وحید افراخته را وقتی میخواستن اعدام کنند باورش نمیشده، گفته بود ای بابا من خودم بهرام آرام رو براتون شکار کردم، بهش جواب دادن خوب اجرت با خدا. گفته بود من هنوز خیلی چیزها را نگفتم، جوابش داد بودند که همین که گفتی کافی هست،

حکایت تو هم همین هست. تو نشون دادی که مثل افراخته استعداد خیانت داری، تازه شایدبیشتر از او. اما در دستگاه اطلاعات هیچ بریده و خائنی به اندازه استعدادش پیشرفت نمی کنه. وگرنه افراخته باید میشد رئیس ساواک، شاهسوندی هم باید میشد معاون فلاحیان.
تو هم با همه استعدادت بیشتر از ای پیشرفت نمیکنی. حداکثرش این هست که بهت زن بزنن که یک مقاله بنویسی یا زنگ بزنن که بری مصاحبه با بی بی سی و رئیس ساواک

ناشناس گفت...

وقتی به نظرات مختلف در مورد این گفت و شنود ارزشمند نگاه می‌کیم متوجه می‌شویم متاسفانه «خوانش»ی صورت نمی‌گیرد. خوانش یعنی توقف برای فکر کردن.
موضوعی را که می‌شنویم (مثلاً این گفت و شنود را) باید در آن توقف کنیم و به اجزا و به کل آن بیاندیشیم. از مضمون و موضوع آن از خودمان و از دیکران بپرسیم و پاسخ بخواهیم؛ به پرسش اصلی آن پاسخ بدهیم و در بسط و تحلیل تک تک آن ها بحث کنیم. به زبان دیگر اندیشه‌ها را با خود و با دیگران بده بستان کنیم و بسنجیم. متاسفانه چنین نیست. یک دلیلش این است که اسماعیل عزیز وقت گرانبهای خوپش را صرف پاسخ به هرزه نویسان می کنند. ابدا به آنها جواب ندهید. آنها را با خودخواهی و جهلشان رها کنید.
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

ماهوان

ناشناس گفت...

ناشناس بی نام. وحید افراخته و روحانی و ... در زیر شکنجه به خدمت ارتجاع در آمدند. بدبخت کسانی که بدون شکنجه مرتجع شدند و در نهایت بدبختر از هم کسانی که بزرگترین و محبوب ترین سازمان انقلابی خاورمیانه را به پرتگاه ارتجاع و خرافات هل دادند و تا کمر این سازمان را کامل نشکنند دست بردار نیستند.اسماییل پسر خاله بنده نیست ؛که لازم به تایید مادام العمر مثلا من یا دیگری باشد. حتی اگه یک جمله از ایشان در تایید رژیم پلید اسلامی پیدا کردی در این صفحه بیان کن . در غیر اینصورت شرم بر شما باد. کوروش/ سوعد

ناشناس گفت...

ناشناس . از زمانی که عبدالله بن عبدالعزيز آل سعود‎‎ جوانمرگ شد مریم مهر تابان عزادار شده است. ( رجوع کنید به بیانیه آن بزرگوار). بجای اینکه منشی وقت گرفتن برای اپوزیسیون نزد خامنه ای تریاکی بشی ؛ ترتیب قرار ملاقات بین مریم مهر تابان و سلطان جدید سعودی را بده. کوروش

esmail گفت...

موفق باشی ناشناس ولی بریدن از یک فاضلاب احتمالا یک انقلاب واقعی است شما بمان و به خدمتت ادامه بده

ناشناس گفت...

من شخصا از کسانی که ناشناس و بی نام کامنت می گزارند دلخوری ندارم. اکثر این افراد حتی هویت هم ندارند. حتی رهبر عقیدتی ؛ و رییس جمهور مادام العمرشان هم بر این نکته واقفند.
ج. اسلامی هر چند سال یکبار انتخابات نمایشی راه می اندازه تا ظاهرا مردم از حق رای کزایی شان استفاده کنند. اما این حضرات حتی تا این حد هم حق انتخاب ندارند. آخه کسی که نه هویت داره, نه نام ونشان ,نه میتونه انتخاب بشه و نه کسی را انتخاب کنه. کوروش

ناشناس گفت...

می‌سیز ناشناس!
کار نیکو این است که حرفهای اسماعیل را در این گفت و شنود با اسم واقعی خودت متین و مستدل (نه که که اراجیف ببافی) رد کنی. چه بسا حرف حقی در آن باشد و همه استفاده میکنیم و حتماً خود وی نیز از آن استقبال خواهد نمود.
این جور نوشتن و تهمت زدن باور کن دافعه های بیشتر نسبت به رهبری سازمان ایجاد میکند.
خداوکیلی ببین خطاب به یک انسان دردمند چی نوشتی

« تو که سالها هست به گفته خودت بریدی و مشغول خیانت هستی »

پیش وجدان خودت شرم نمی‌کنی؟
مینا

ناشناس گفت...

درود بر امام زمان
مرگ بر خامنه ای
مسلمان ازاد

ناشناس گفت...

اقا یا خانم ناشناس من در منطقه بوده ام و خیلی خوب انجا را میشناسم ممکن است چند امتیاز را که در اختیار اسماعیل وفا گذاشته بودند بنویسید ممنون میشوم
ت.ر

ناشناس گفت...

متاسفانه ادیان الهی کم یا بیش همه شان دکان شیادی و ترویج حماقت برای مریدان و تودهها هستند. جدا کردن مردم به بد و خوب؛ تاریک و روشن؛مومن و غیر مومن . این ادیان در ادامه حقامت ها؛ خود انسانرا هم جدا کردهاند به ۲ بخش بالا تنه و پایین؛ شکم و زیر شکم؛ روح و بدن ؛ مغز و زیر مغز و ... در این پروسه تا آنجا پیش رفته اند که شهوت و احساس را جدا و حتی ایمان و عقل را نیز در انسان جدا کرده اند. خلاصه آنقدر مردم را احمق کرده اند که همه چیز انسان از همه چیزش جدا و بیگانه شده است. انسان در هماهنگی زیباست نه در جدا شدن ها. خرد در همه سلولها در جریان است و نه فقط در یک قسمت بدن. بوسه و بغل و شهوت و شادی و احساس در کنار خرد زیباست نه جدا از آن. سال ها طول خواهد کشید که این روند جدا سازی احمقانه درست شود و انسان با خود یکی شود. به امید رهایی فردیت و ذهن انسان ها و بستن تمام دکان های شیادی. با سپاس کوروش

jahandid گفت...

با درود،
بحث امام زمان از دو جنبه قابل بررسى است. يك اينكه گفته شود اين امريست اعتقادى و هركس مجاز است كه انرا بپذيرى يا نپذيرد. تا همين حدش و نه بيشتر از اين. ولى يه وقت كسى مياد با اين طرز فكر ميخواهد سرنوشت بشر را در دست بگيرد و انسان "نوين" را خلق كند! در اينجا ديگه حيطه كار از عقيده و ايديولوژى فردى خارج ميشود و با تك تك آحاد مردم و زندگى روزمره و حتى لحظه مره تمام ادمها كار دارد و انها را خادم، سرباز، جانباز، مريد، پيرو و در واقع همه گوسفندانى كه در چراگاهى كه او بركتش داده، مشغول به چرا بوده و هر وقت هم كه لازم شد سر به استانش نهاده و ذبح گردند! در اينجا هر گونه بحث و سؤال و كنكاش عملى است مطلقاً حرام و سزاوار سخت ترين مجازاتها! نقشى كه خمينى جلاد خيلى با قاطعيتى وحشى اجرا كرد و دراوج توحشش، روزگارى مرگبار براى تمامى مردم ايران تدارك ديد كه همچنان هم واپسين جان كندنهايش را ادامه ميدهد. سال ٦٧ و كشتار هاى انرا از ياد نبرده ايم. حال شمايى كه اين انديشه را در لاى زر ورق ايدولوژى ميپوشانى و خود را محق مى شمارى، بدان كه در نوع زر ورقى كه بپيچى انرا، باز توحش بى پايان ان دمار از روزگار بنى بشر در خواهد اورد.
يكى از ىيژگيهاى ادمهايى كه با علم و دانش سر و كار دارند اين است كه خيلى ذهن بازى دارند و ميداند كه تغيير كردن كار خوبى ميباشد و از ان ترس و واهمه ندارند. در واقع ذهن هرچه بيشتر بفهمد، بيشتر هم كنجكاو ميشود كه باز بيشتر بفهمد و درهاى ديگر را با كليد علم باز كند. فلسفه نيز اين ويژگى را دارد در صورتى كه قادر به طرح سؤال و گرفتن پاسخ باشد و هر كجا هم كه پاسخى نيافت، انرا به ايندگان ميسپارد كه بروند و بيابند. البته اگر از جنس اخوند و ديگر مرتجعين نباشد. خيلى از باورهاى فلسفى تحت تأثير دانش قرار گرفته اند و دچار تغييرات بنيادين گشته و بعضاً هم يا از بين رفته و يا كاملا چيزى ديگر شده اند. بعضى نيز عقب گرد كرده اند در هر دو جهت اين تغييرات عملى هستند. نمونه سينه زنى را كه نگاه كنيم ميشود جهت دار بودن انرا خوب فهم كرد كه ميتواند به عقب هم باشد!

تیمور گفت...

اقای رجوی اگر خودش خوب فکر کند و صادق باشد خودش یک قربانی هم هست قربانی تئوریهای یک مشت آخوند پفیوز از همان قرن سوم تا دوره خمینی اخر این چطور رهبری است که این را نمی فهمد این همه کشته شدند تا شما بروی دم یک سوراخ چاه اخوند ساخته این حرفها را سر هم بکنی این بوده این جامعه نو و انسان نو که دنبالش بودی.

شیطان رجیم گفت...

اقای همنشین و اقای یغمائی مسئله امام زمان پیچش اینجاست که به مقوله مرگ و قیامت و جهان دیگر پیوند داده شده به همین دلیل ادمها نمیتوانند خیلیها فکر کنند و گرنه خودش به تنهائی خیلی مسخره است و در نسل جدید اسلا جا ندارد شما از جوانها سئوال کنید همه به این میخندند ولی نگرانیها همانست که پیوند دارد

jahandid گفت...

نادانى و نه ناآگاهى
نادان بودن در واقع پديده اى ست ذاتى! ما در اين روزگارانى كه خود در ان هستيم، روزانه ميبينيم كه نادانى چه برسر ادمها مياورد. بارزترين نوع نادانى در اين روزگاران وحوشى هستند كه تحت عنوان دين و ارزشهاى بنيادين، زشت ترين جنايات را مرتكب ميشوند و در عين حال به ان نيز بيشترين افتخار را ميكنند. اعمال كه وحوش داعشى (فرزندان خلف خمينى و اخوندا) بر عليه بشريت مرتكب ميشوند، در هيچ رسته حيوانى هم مطلقاً پيدا نميشوند! رفتارى كه با زنان بى دفاع دارند به واقع عميق ترين قهقرايى ست كه يك موجود ضد بشر ميتواند در ان رسوب كند. همين را وقتى در رسته هاى ديگر حيوانات جستجوى كنيم محال است كه بشود پيدا كرد! اين وحوش در واقع ناآگاه بهيچوجه نيستند. با پيشرفته ترين ادوات ارتباطاتى سر و كار دارند و "اخوند كارهاى" خودشان را در معرض نمايش ميگذارند. همين "اخوند كارها" را ما در ايران مشاهده ميكنيم. دقيقاً و بدون كوچكترين اختلافى اين وحوش دو روى يك سكه هستند.
ابشخور اين درجه از توحش در چيست؟ آيا واقعاً اين وحوش به چه اعتقادى به اين چنين عناصرى تبديل شده اند؟! سازه فكرى اين موجودات ضد بشرى چيست؟ يك انسان داراى خيلى از ويژگى هايى است كه ميتوانند او را به بالاترين سطوح عشق ورزى و دوست داشتن برسانند ولى چه چيزى اورا تبديل ميكند به وحوشى چون داعش و پدرخوانده داعش خمينى جلاد؟
نادانى يا عدم شناخت از هستى و منظور از "هست" شدن، ميتواند مارا به خيلى از ناكجاابادها ببرد. وقتى ما در برابر پديده ها به نادانى توأم با ناتوانى خودمان دچار سردرگمى ميشويم، ان وقت ميرويم به سراغ نيرويى يا نيروهايى كه مارا بتوانند از نگرانى خارج سازند. اصطلاحى كه اخيراً در بين دانشمندان رواج پيدا كرده است اين است كه در مواقع نادانى و ناتوانى ما به سراغ "خدا" ميرويم.
ادامه

ناشناس گفت...


دوستان عزیز با یادآوری این موضوع که خصم اول و آخر همه ما آخوندهای عوامفریب بوده و هست و خواهند بود، متاسفانه باید حواس مان به بازی های بخش استخبارات و «جی اس» (جنگ سیاسی) سازمان مربوطه هم باشد. در کال کنفرانسهای اخیر، دروغگویی و باز هم دروغگویی پشت سر منتقدین ادامه دارد و برایشان پرونده سازی میکنند و مخ حضار را می‌خورند.
هرچند شنوندگان هالو نیستند که هرچه آن تبلیغات چی مهدی نام فرمایش کند همه «شریف» و راست تلقی کنند. اینطور نیست اما کلک آنها ادامه دارد و به عمد، سعی دارند با طرح بعضی اتهامات، این یا آن فرد جدا شده را به واکنش وادارند تا مثلاً از خودش دفاع کند و به آنها جواب بدهد...
ابدا نباید واکنش نشان داد. کمترین پاسخگویی در برابر هرزه نویسی ها، رفتن در دستگاه آنهاست. جواب آن بابا را هم که مدام از «لر ها» فاکت میآورد، نباید داد.
انشالله این گفت و شنود قطع نشود. منتظر قسمت بعدی هستیم.
مرگ بر خصم اول و آخر همه ما، آخوندهای عوامفریب حاکم بر وطن
سلام بر آزادی
منتظر

ناشناس گفت...

مسابقه تقدس با آخوند، بهرام مشیری :

https://youtu.be/55PkC53UZQk?t=114

فرشید

ناشناس گفت...


نگاهی به نظزیات رجوی رهبر مجاهدین قست اول - bahram moshiri

https://www.youtube.com/watch?v=zdDH_NoFn6c

farshid

حميد ع گفت...

روشنفکران شيعه که حتی وجود امام زمان را قبول ندارن و قبول ميکنن دروغ و ساختگی بوده ولی آن را عملی انقلابی و لازم در مبارزه اقليت شيعه با حاکم ظالم سنی ميدانند. ولی اگر اين راه و روش درستی بوده چرا در طول حتی صدها سال نتيجه نداده ؟ و حتی وقتی ايران از سنی به شيعه تبديل شده نه با پيروزی اين مبارزه بلکه به تصميم و دست حاکم ظالم و با کشتار مردم سنی بزور انجام شده و اينبار حاکم ظالم سنی تبديل به حاکم ظالم شيعه شده؟
آيا نتيجه اين روش (درست کردن امام غايب 12) باز کردن در شارلاتانيزم و کلاهبرداری نبود که راه برای آخوند باز شد و حالا حتی در اين قرن اينترنت مورد سوء استفاده رجوی قرار گيرد.؟
آيا بهتر نبود اينها حقيقت را ميگفتن به مردم؟ و تشکيلات را در راه مبارزه اصولی پيش ميبردن؟ آيا روشنفکرانی که امروز اين را در آن زمان درست ميدانن خودشان کمی مثل رجوی نيستن؟

حميد ع گفت...

بعد از شکست فروغ جاودان و بم بست سازمان و جدا شدن دسته دسته افراد. رهبری بايد فکری ميکرد و جلو از هم پاشيدگی سازمان را ميگرفت.
همچون سال 63/64 و محرز شدن شکست استراتژی سرنگونی 6 ماهه رژيم و حتی سرنگونی کوتاه مدت و ميان مدت رژيم!، سازمان سر دو راهی ديگری بود!. و بايد کاری انجام ميگرفت تا جلو از هم پاشی تشکيلات گرفته شود.
يا می بايست حقيقت را گفت و با تشکيل شورای بهترين و با تجربه ترين افراد سازمان راهی به جلو پيدا کرد و رهبری را تسليم اين شورا کرد (يعنی از دست دادن قدرت مطلق رجوی)، يا همچون 64 و انقلاب آيديولوژيک ميگفت پيروز شديم و فيلی ديگر هوا ميکرد.
امام زمان هم بخشی از راه حلی بود که رجوی برای تضمين قدرت خود و با بالا تر رفتن مقام خود در تشکيلات پيدا کرد. ولی چون موضوع امام زمان دارای خطرات زيادی بود و ميتوانست خودش باعث متلاشی شدن شود بايد خيلی با احتياط عمل ميکرد. برای همين هم هيچ وقت نيامد صريح بگه امام زمان خودش هست يا نا يب هست و با امام زمان رابطه دارد، ولی بايد اين تفکر را در ذهن افراد ميکاشت که هر کس به فرا خور ذهن خدش به اين تفکر برسد، و هم چون رازی بزرگ که بايد باور داشت ولی نبايد بلند ان را گفت در تشکيلات جا انداخت.

jahandid گفت...

با درود،
ادامه
"خداى شكاف" (God of gap)
اين پديده، "خداى شكاف" پاسخى ست كه انسان نادان به مشكلاتى كه توان حلشان را ندارد، داده است. اين شكاف چيزى نيست جز ندانستن راه كار و نشناختن قوانين حاكم بر پديده ها. پاسخى كه از راه شناختن بدست ميايد عمدتاً از راه ازمايش و تحقيق ميباشد. در يك كلام دانش و دانستن. تا زمانى كه ادمى از دانش درمان و پزشكى برخوردار نبود، هر نوع شيوع بيمارى را "خشم خدايان" و يا "كار اهريمن" ميناميد. ولى وقتى بر حسب اتفاق پنسيلين كشف شد، خيلى از اين "خشم خدايان" ديگر از قدرتهاى خودشان افتادند! يعنى از زمانى كه "خشم خدايان" شكل گرفت تا زمانى كه پنسيلين كشف شد يك شكافى وجود دارد. در اين شكاف عمدتاً نادانى حكومت ميكند و در راس اين حكومت اخوندهاى ضد دانش قرار دارند، در طول تاريخ. از جادوگران قبيله هاى بدوى گرفته تا پاپها و خاخامها و كاهنان و فريسيان و مراجع تقليد و خمينى چى هاى ضد دانش و ضد بشر همگى در طول تاريخ بشر فقط يك كار اصلى داشتند و ان نفى دانش و ضديت با حس كنجكاوى و پرس و جوى علمى-عملى در تمام زمينه ها. براى حفظ اين اوضاع هم نياز به اين داشتند و دارند كه خودشان را به يك پديده اى وصل كنند كه هيچ وجود خارجى ندارد و كسى هم مجاز نيست كه از نظر علمى و دانش انرا مورد سؤال قرار دهد. پديده "امام زمان" نيز در همين "شكاف" جاى دارد.

حميد ع گفت...

با پوزش در نظر قبلی من "بن بست " را "بم بست" نوشتم

ناشناس گفت...


Today at 2:22 PM
دین از نظر هیوم، که کانت در مورد او می گوید ؛ دیوید هیوم مرا از خواب جزم اندیشی بیدار کرد.
قبول نکردن دین و سر باز زدن از پذیرفتن عقاید دینی اوایل (زمان پیغمبران) معمولاً به خاطر توجیه ناپذیر بودن و یا مسخره بودن معجزات بوده است، اما امروزه گمان نمی‌کنم که شخص خردمندی بتواند حتی یک دلیل مناسب برای توجیه دین داشته باشد.در کتاب مقدس تناقضات زیادی وجود داشته است یکی از دلایل آن تجزیهٔ آن پس از مرگ مسیح و بازنویسی آن توسط تعداد زیادی از انسانها (حواریون) است اما مساله اصلی این نیست وقتی یک حس قوی برای انسان وجود دارد انسان آن را رها نمی‌کند و دنبال حس ضعیف تر مثلاً آثار باستانی و تاریخی برود یا کتب مقدس که سرشار از تعارض و تناقض هم هستند لذا توقع مذاهب از من برای پیروی از آنها، بسیار خودخواهانه و غیر محترمانه است و من تنها راه را برای رستگاری ام «آموزش بر مبنای خرد و شواهد» می‌دانم تا به واسطهٔ آن سلطهٔ خرافات را از زندگی ام برای همیشه برچینم و خاتمه دهماگر به تاریخ بشر بنگریم «قانون» چیزی تغیر بوده است هرچند ترم‌های ثابت هم در آن وجود داشته که آن را کنترل کرده است اما اوضاع وخیم تجاری جنگ یا مذاهب متغیر در کشورها آب و هوا و مخصوصا اخلاق حاکم بر اکثریت مردم همه و همه باعث تغییر قوانین شده‌اند.اولویتها و اختلافهای سلیقه‌ای به شدت بر این قضیه صحت وارد کرده‌اند. مثلاً در جامعه‌ای دیده شده است مردم باستانی سوریه چنان به خود قحطی و مشقت وارد می‌کردند اما گوشت کبوتر را نمی‌خوردند.یا حتی در «پنجشنبه ها» گوشت مرغ حلال اعلام شده است اما همان گوشت در روزهای جمعه حرام است و هرچه که می‌نگرم میبینم اینها هیچ علت مشخصی ندارند و احترام‌ها یا دلسوزی‌هایی بی دلیل است که علتی برایش نمی‌بینم

ناشناس گفت...

بسیار عالی و اموزنده است درود بر شما و به امید پیروزی یک جنبش درست و دموکراتیک در ایران
فرنود فرنود

ناشناس گفت...

من تمام مصاحبه ها را با دقت گوش دادم واقعا دستتان درد نکند بسیار جالب و اموزنده است فقط میخواهم دو چیز را بعنوان کسی که چهار شهید در خانواده دارد و خودم نیز عمرم در زندان و فشار و خارج کشود گذشته بگویم هیچ باکی از نامردیها بدلتان نباشد حقیقت از همه چیزی قویتر است و یکی دیگر اینکه چرااین همه افراد که همین ماجراها را دیده اند خاموش هستند اقلا دلیل سکوتشان را بگویند که چرا دربرابر این همه ظلم سکوت کرده اند
مرگ بر هر نوع ارتجاع
زنده باد ازادی
مرتضی(مهرداد)

امیر رضا مهره پرداز گفت...

جنابان همنشین و یغمائی با فرض اینکه تمام گفتگوی شما صد در صد راست باشد از آنجا که رژیم پلید در حاکمیت و باقیمانده صدهزار شهید و اسیر در محکومیت اند تلاش شما در شرایط حاضر جز بنفع اخوندهای خونخوار نیست . ایا جز این هست؟ خودتان انصاف بدهید. با تمام اشکالات که بر مجاهدین خلق وارد است درود بر شرف و پایمردی تک تک مجاهدین

نه به تروریسم و فرقه گرایی مسعودرجوی گفت...

آنها که توان شنیدن نظرات دیگران را ندارند و به اسماعیل ایراد میگیرند همانها هستند که زندان و دار و دروفش و شکنجه براه میاندازند. البته وقتی قدرت پیدا کنند. مجاهدین و همه کسانیکه بدنبال آزادی بوده و هستند اساسا بدنبال فراهم شدن همین مسیر بوده و هستند که بتوان همه نظرات را شنید. و همه بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند.
چماقداری فکری مختص فالانژهای رژیم و رجوی است. که در ادامه به زندان، شکنجه و مانند رجوی به تحویل به عراق و خود و وطن فروشی منجر شده و میشود.
http://nototerrorism-cults.com/?p=2666

نه به تروریسم و فرقه گرایی مسعودرجوی گفت...

دوستی که عنوان نموده است که مجاهدین بسیار با شرف هستند... این در مورد مجاهدین صادق است مشکل با رجوی است (مریمش یا مسعودش) ضمنا ما همان هستیم که شما به آنها درود و سرود میفرستید. و به شرف و پایمردیش افتخار و درود میکنید. اتفاقا شما باید جدیدتر به این حرفها گوش کنید. شما آنچه شنیده و خوانده اید میتواند دروغ باشد. ولی ما که با چشمانمان و با گوشهایمان و با پوست و گوشت خود طی بیش از سه دهه همه چیز را لمس کرده ایم و خیلی جاها نیز مجری بوده ایم به شما داریم گزارش میکنیم.
ایران نیاز به تغییر دارد و نه تروریسم. به این امر توجه جدی کنید. نبایدتجربه لیبی، عراق و افغانستان در ایران تکرار شود.
مجاهدین خلق

http://nototerrorism-cults.com/?p=2666