عکس جسد کودک سوری بر سواحل ترکیه جهانی شد. شعر المریا ی نرودا را بیاد دهها هزار کودک چون او بخوانیم. فقط ظرف خون را تبدیل به جسد کنیم . جسدی که هر روز بر سر میز صبحانه اربابان جنگ افروز جهان کسانی که برای غارت خاورمیانه همه جا را به جنایت آلوده اند، وبی خیال ها خود را نشان میدهد. نرودا این شعر را برای یکی از کشتارهای فرانکو در جریان جنگهای داخلی اسپانیا سروده است . المریا شهری بود که به دستور فرانکو درخون نشست .
آلمریا:
ظرفی برای اسقف٬ ظرفی شکسته و تلخ
ظرفی برای
براده های آهن با خاکستر٬ با اشک
ظرفی گود٬ با بغض ها و دیوارهای فروریخته
ظرفی برای اسقف٬ ظرفی از خون
آلمریا....
...
ظرفی برای بانکدار ٬ ظرفی...
ظرفی با انفجارها
با آب های وحش و ویرانه های وحشت
ظرفی با چرخه های دوپاره و سرهای لهیده
ظرفی سیاه٬ ظرفی از خون آلمریا.
هر روز صبح٬ هر صبح تیره ی زندگی تان
آن را بخار کنان و داغ
بر سر میزهاتان خواهید یافت
با دستان ظریف تان کمی کنارش خواهید زد
تا نبینیدش٬ تا نبلعیدش این همه بار
کمی کنارش خواهید زد از میان نان و انگور
اما این ظرف خاموش خون
هر روز همان جا خواهد بود٬ هر روز.
ظرفی برای جناب سرهنگ و همسر جناب سرهنگ
در ضیافت پادگان٬ در هر ضیافت
فراسوی دشنام ها و تف ها
با درخشش شرابی رنگ پگاه
تا ببینیدش لرزان و سرد بر فراز جهان.
آری٬ ظرفی برای تمام شمایان
توانگران این جا و آن جا
سفرای کبار٬ وزرا٬ ملازمان
بانوانی با ضیافت های خلوت عصرانه
یله در صندلی های راحتی
ظرفی شکسته٬ لبریز٬ آلوده به خون تهیدستان
برای هر روز صبح
برای هر هفته
برای همیشه تا ابد
ظرفی از خون آلمریا
پیش رویتان
برای ابد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر