دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ مرداد ۲۹, جمعه

ملک الشعرای بهار و ماه محرم

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان
بر اسیران عرب‌این نوحه‌ها چون می کنند؟
تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می کنند
وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند
برای خواندن تمام شعر روی ادامه مطالب دیگر در زیر کلیک کنید
 محرم
در محرم اهل ری خود را دگرگون می‌کنند
از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند
گاه عریان کشته با زنجیر می‌کوبند پشت
گه کفن پوشیده فرق خویش پر خون می‌کنند
گاه بگشوده گریبان‌، روز تا شب سینه را
در معابر با شرق دست‌، گلگون می کنند
گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا
جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند
وز دروغ گندهٔ «‌یا لیتنا کنا معک‌»
شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند
صبح برجسته جنب تا ظهر می‌ریزند اشگ
ظهر تا شب نوحه می‌خوانند و شب ... می کنند
خادم شمر کنونی گشته وانگه ناله‌ها
با دوصد لعنت‌، ز دست شمر ملعون می کنند
بر یزید زنده می‌‎گویند، هردم صد مجیز
پس شماتت بر یزید مردهٔ دون می کنند
پیش ایشان صد عبیدالله سرپا، وین گروه
ناله از دست عبیدالله مدفون می کنند
حق گواه است ار محمد زنده گردد ور علی
هر دو را تسلیم نواب همایون می کنند
آید از دروازهٔ شمران اگر روزی حسین
شامش از دروازهٔ دولاب بیرون می کنند
حضرت عباس اگر آید پی یک جرعه آب
مشگ او را در دم دروازه وارون می کنند
قائم آل محمد، گر کند ناگه ظهور
کله‌اش داغون‌، به ضرب چوب قانون می کنند
گر علی‌اصغر بیاید بر در دکانشان
در دو پول آن طفل را یک پول مغبون می کنند
ور علی‌اکبر بخواهد یاری از این کوفیان
روز پنهان گشته شب بر وی شبیخون می کنند
لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن‌سعد
خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون می کنند
گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد
خاک پایش را به آب دیده معجون می کنند
ور بساید دستشان با دست اولاد علی
دست خود را شستشو با سدر و صابون می کنند
جمله مجنونند و لیلای وطن در دست غیر
هی لمیده صحبت از لیلی و مجنون می کنند
سندی شاهک بر زِهادشان پیغمبر است
هی نشسته لعن بر هارون و مامون می کنند
خود اسیرانند در بند جفای ظالمان
بر اسیران عرب‌این نوحه‌ها چون می کنند؟
تا خرند این قوم‌، رندان خرسواری می کنند
وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند
ماخذ

۱ نظر:

ناشناس گفت...

فرشید

زن قحبه چه میکشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد بود
لعنت به یزید بد کننده
اما دگر این کتل متل چیست
وین دستة خنده آورنده
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمه ه ای نابرنده
آیا تو سکینه یی که گویی
سو ایستمیریم عمیم گَلنده
کو شمر و تو کیستی که گویی
گَل قویما منی شمیر َالَنده
تو زینب خواهر حسینی ؟
ای نره خر سبیل گن ده !
خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده ؟
در جنگ دوسال پیش دیدی
شد چند کرور نفس رنده
از این همه کشتگان نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو تن زسر فکنده
امروز تو چرا می کنی ریش
ای در خور صدهزار خنده
کی کشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده
باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرفه برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سرو بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کلة خویش
کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که می زند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده !
*****************
ایرج میرزا