دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۵ تیر ۲۹, سه‌شنبه

تابستان. در شعرملک الشعرای بهار

تابستان تان خوش
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب

مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضه‌های زرین پر شکر و گلاب
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وان‌غژم‌هاش یک‌به‌دگر فربی‌ و خوشاب

پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب

یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه به‌سان پرغراب

یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب

یک‌رزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب

یک ‌رز نشسته ‌همچو یکی ‌زاهدی که ‌دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب

وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه به‌هر سبحه بی‌حساب

باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب

آن شعله‌ها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب

روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب

آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب

شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب



ملک الشعرای بهار

هیچ نظری موجود نیست: