کاری نداریم که ما خدا را ساختهایم یا خدا ما را، امّا فاتحهاش را خوانده باشیم نیز، حکایت همچنان باقیست. آیا او «آفریده»ای بود که «آفریدگار»ش را به بند کشید و شقاوت و اسارت و ازخودبیگانگی را توجیه کرد؟ یا، آن «دوست» که نزدیکتر از من به من است، نه ایجاز استعاری برای بخشهای عمیق و رازآلود فیزیک که هنوز نمیفهمیم، نه معلول ترس و جهل بشر اولیه در برابر طبیعت اسرارآمیز، نه مخلوق ذهن ساده در برابر جهان پیچیده، نه برابرنهادِ دلهرهی نیستی در خمیرهی انسان، نه روح این دنیای بی روح و ماتمزده، بلکه «راز رازها» و قانونمندی قانونمندیهاست؟ در هر دو حال، او در کنج ذهن همه ما، ازجمله استیون هاوکینگ، سایه انداخته، پیش از ما بوده و حالا حالاها هم خواهد ماند! http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=467
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
خدا و جهان یکی هستند و ما هم جزو خدائیم و نمیتوان خدا را درک کرد زیرا بی نهایت است
همنشین گرامی
سپاس
خدا به نظر من مقوله ای مذهبی نیست بل فلسفی و زمینه ای برای اندیشیدن است
در درون ما
و در بیرون ما
مذتهب در کارکردهای خود خدا را بی ابرو کرده اند
این مفهوم فلسفی را
به نظر من این مفهوم همچنان برای اندیشیدن میماند
چراغ قوه نیرومند دانش همه بی نهایت را روشن نمی کند
همین و بس
و در نهایت این یک مقوله فلسفی با کارکردی شخصی است نه بیشتر
اگر نباشد فرضا که هیچ
اگر باشد این بحثها همان شعر سعدیست
بر دامن کبریاش ننشیند....
ارسال یک نظر