دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۵, شنبه

گفتگوی مهناز قزللو با عاطفه اقبال

گفتگوی مهناز قزللو با عاطفه اقبالسعی کرده ام تا جایی که میتوانم روشن و دقیق به سئوالات مطرح شده، پاسخ دهم. در ابتدا قبل از پاسخگویی به سئوالات، مسئله " رامین حسین پناهی " و خانواده اش و بی عدالتی که در حق آنها صورت میگیرد را مطرح کردم. در ادامه به "تبلیغات سیاسی جهت دار" حول "رقص رهایی" و "درآوردن رحم زنان" در مجاهدین بصورت تحقیقی پاسخ داده ام.با تشکر از دوستانی که این مصاحبه تلویزیونی را می بینند. مشتاقانه منتظر نظرها و نقدهای  شما هستم همچنین از کسانی که در رابطه با این موضوعات "شاهد عینی" بوده اند، دعوت میکنم که مرا در گزارشات تحقیقی ام یاری کنند

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

خانم اقبال گرامی با سپاس از سخنانتان و نگاه منصفانه شما به دروغ چندش آور و در عین حال گمراه کننده موسوم به رقص رهایی در تشکیلات آقای رجوی .
گویا این گفته چرچیل است که " تا حقیقت شلوارش را بالا بکشد دروغ نصف جهان را در نوردیده " متاسفانه این بار دروغ فوق بیش از نصف جامعه سیاسی و حتی اجتماعی ایران را درگیر خود کرد و چه بسا مشغله ذهنی افرادی با سابقه بالا در تشکیلات شد که عامل بخشی از ان را می باید در عملکرد رهبری تشکیلات به ویژه شخص آقای رجوی که در راستای ارتقای مکانیکی جایگاه تشکیلاتی زنان عضو سازمان حرکت می کرد ,جستجو کرد . این حرف و حدیث ها و شایعات از همان سال ۶۴ که خانم مریم رجوی به همردیفی رسید در بعضی از محافل زمزمه میشد اما پس ان ناکامی ها در عملیات فروغ جاویدان و آکنده شدن فضای یاس و نا امیدی به آینده در تشکیلات کشتی بان را سیاستی دیگر آمد و در ان دریای توفانی ناخدایی را برگزید که نه دانش دریانوردی داشت و چه بسا نخستین بار بود که دریا را میدید ,بیشتر به شایعات دامن زد . فتنه و دروغ و شایعه از آنجا آغاز میشود که خانمی جوان و خوش بر ورو و با کمترین پشتوانه سیاسی و تجربه تشکیلاتی که در آلمان به همراه خوانواده اش رابطه نیم بندی با سازمان داشت و در مقطع فروغ جاویدان مسئول صنفی یکی از پایگاه های سازمان در آلمان بوده را ناگهان به مسئول اولی سازمان با ان پهنا و طولش توسط آقای رجوی برگزیده میشود و این امر در حالی به وقوع می پیوندد که در ان زمان زنان بسیار ذی صلاح تر و مجرب تر از ایشان در تشکیلات بودند و آزمایش پس داده بودند . و این انتصاب نا بخردانه قلدر مابانه بر گرد و غبار فتنه می افزاید و به ویژه از ان پس که در نشست ها مریم در سمت راست و فهیمه در سمت چپ آقای رجوی می جلوسند ,( نمی دانم هر وقت من چنین صحنه ای را می دیدم سلطان ثروتمند کشور فقیر برونی در ذهنم خطور می کرد که در تمامی مراسم ها دو همسر شرعی !!! وی در چپ و راستش می نشستند و سر آغاز نقطه جیم بنده می شد) و پس از مسئول اولی خانم اروانی ارتقای فله ای زنان تشکیلات به مناصب و مدار های تشکیلات که عمدتا کمترین سنخیت با ان مسئولیت ها داشتند شروع شد و این تز و عملکرد آقای رجوی چنان فضای مسمومی ایجاد کرد که تشخیص سره از ناسره برای افراد مشکل شد و سر آغازی شد برای ریزش های مداوم .در این رابطه گفتنی ها زیاد است و در این مجمل نمی گنجد .موفق باشید.
علی ۲۲

ناشناس گفت...

اردلان
در صحبت های خانم اقبال ؛ یک سئوال بصورت مبهم باقی ماند و آن اینکه؛ آیا در رابطه با بد رفتاری با افراد مخالف و منتقد درون تشکیلات؛ نظیر ضرب و شتم خودکشی و حتی قتل؛ چه نظری دارد؛ خانم اقبال در جواب می گوید که وی اطلاعی در این زمینه ندارد.
نمی دانم؛ آیا این موارد بایذ، جلوی چشم خانم اقبال رخ دهد تا اطلاع داشته باشند.
شایان تذکر است که؛ طی این سالها؛ افراد حقیقی؛ در این زمینه افشا گری کردند؛ نظیر آقایان گوران و سعید جمالی و اخیرا هم آقای سیامک نادری و خانم هدایتی؛ شما یا باید آنها را به دورغ گویی متهم کنید؛ و یا اینکه در نحوه ای تحیلل اتان از حوادث روی داده در این فرقه تجدید نظر کنید.
مسئله خودکشی ها متاسفانه واقعی است؛ این موارد نتجه بلافصل اقدامات سرگوبگرانه رهبران این فرقه ؛ در ارتباط با افرادی است که به هر دلیل نمی خواستند به فعالیت های خودشان با این فرقه ادامه دهند.
نکته ای دیگری که؛ شایان برجسته کردن است؛ لایه افرادی که از این فرقه جدا می شوند؛ اگر برشی بزنیم به طیف افرادی که از این فرقه جدا شدند با موارد زیر مواجه می شویم:
قبل سال شصت و چهار طیف افرادی که از این تشکیلات جدا شدن عمدتا ؛ انتقاد به مشی مسلحانه وجه بارز را داشت
بعد از سال شصت و چهار منتقدین به فقدان فضای دموکراتیک در تشکیلات و رهبری ان وجه غالب را به خود گرفت.
بعد از این سال؛ رجوی لایه ای را تربیت می کند که عمدتا تحت تاثیر کیش شخیصت وی بطور مکانیکی عمل می کردند؛ و حال همین طیف نیز دچار ریزش شده کسانی که با نام وی زیر شدیدترین فشار در زندان ها قهرمانانانه مفاومت می کردند
البته جواب رهبران این فرقه دو سال بعد از آمدن به آلبانی ؛ نه یک تحلیل جامع از روند تحولات جاری؛ بلکه اسباب کشی به شهرستانهای دور دست آلبانی؛ برای ایزوله کردن افراد خود؛ و به بیانی دیگر به قرنطیه فرستادن آنهاست.

فرهاد گفت...

خانم اقبال

یکدنیا ممنون جهت توضیحات و تحقیقات تان. بخصوص در مورد ترهات رژیم ساخته رقص رهایی. خیلی انتظار کشیدیم تا بالاخره شما نتایج تحقیقتان را منتشر کردید. قابل توجه همنشین بهار و دیگران که با نشر و تبلیغ این ترهات خواسته یا نا خواسته با اطلاعات رژیم همسو و همدست میشوند. از بابت مزخرفات و ترهات و توهینهای مجاهدین و محمد اقبال جدا معذرت میخواهم و خدا را شکر که مقابله به مثل نمی فرمایید. این توهینها لکه ننگی بر دامان سازمان پر افتخار مجاهدین و تنها آلترناتیو مردمی بر علیه جمهوری سیاه و پلید اسلامی است.

صالح گفت...

خانم اقبال، من از شما بابت حرفهای بغایت خودخواهانه و زشت و توهین های محمد اقبال و هواداران مجاهدین معذرت می خواهم. برایم جالب بود که حتی یکنفر از هواداران مجاهدین که اینهمه در فحاشی، چماق بدست در صحنه حضور دارند تا بحال نتوانسته بود به مانند شما بصورت مستند این اراجیف رژیم ساخته مثل رقصیدن لخت زنان مقابل مسعود و بیرون آوردن رحم ها را بررسی و نفی کند. هیچ کدام این اندیشه را نداشتند که بروند در دفاع از سازمانشان یک تحقیق مثل شما ارائه بدهند. حتی سازمان هم تا بحال نتوانست همینطور با سند بیاید پاسخ این موارد را بدهد چون اساسا کارشان بر فحاشی و چماق بدستی استوار است فقط و فقط تا بحال با همین سلاح چه خودشان و چه هوادارانشان وارد شده اند. در برابر حرفهای آقای یغمایی هم بجای پاسخ مستدل عربده کشی می کنند. من به شما درود می فرستم که در مقابل اینها مثل خودشان پاسخ نمیدهید و کینه ورزی نمیکنید. با احترام فراوان

ناشناس گفت...

برای خانم اقبال حرفهای خانم بتول سلطانی؛ سندیت دارد و محکه پسند؛ ولی افشاگرهای آقای گوران و سیامک نادری و آقای سعید جمالی که در خارج بسر می برند و قابل دسترس؛ و از جهت سیاسی هم قابل اتکا ؛ محکمه پسند نیست.
خانم اقبال این تضاد را چگونه حل می کند؟
چرا برای تحقیقات خودتان راه دور می روید؟
مشکل شما چیست؟ شخصا فکر می کنم شما با گذشته ای خود وداع نکردید.
در نقطه قرار گرفتید که براحتی قابل استفاده برای رهبر مرحوم و مرحومه است.
سعی کنید با درایت بیشتری با مسائل حساس برخورد کیند
مسئله بر سر ضرب و شتم, شکنجه؛ ترور؛ و خودکشی ؛ و قتل است.
این فرقه مرزی در نوردیدند که ؛ چراغ سبز ایدولوژیک برای هر کار از قبل داده شده؛ ساده انگارانه با این مسئله برخورد نکنید.
مژگان

ناشناس گفت...

چقدر کلمات از معنی تهی شده‌اند. تحقیق؟! تحقیقات؟!
مصاحبه شونده (شاید ناخواسته بوده)، اما پا روی انصاف گذاشته است و به سبک «برادر» حبیب و غیر حبیب، به خانم فرشته هدایتی و سیامک نادری توهین کرده که گویا آنان خلاف واقع گفته‌اند.
افسوس

ناشناس گفت...

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
مهم نیست چه کسی از رقص رهایی میگوید بلکه مهم محتوای خبر است ونه ماهئیت مخبر . من واقعا از صحت و سقم رقص رهایی نمیدانم و یا نسبت به سطح پیشرفت ! ان اطلاع موثق ندارم اما چند تا جیز را که بغل هم میچینم به نظرم میاد حقیقت زیاد دور تیست . حذف مردان و بالا اوردن زنان نه برای ارج به انان بلکه برای سرکوب مردان که عمدتا منتقدین را تشکیل میدادنند و مسعود از انان میترسید . سپس یارگیری از افرادی که سابقه مبارزاتی نداشتند اما بانمک بودن ! بعدا تهیه زنجیر و پلاک منقوش به عکس مسعود ! گذراندن اوقات با کلا زنان شورای مرکزی ! خصوصا که طلاق اجباری هم جاری شده بود اما نه برای خودش ! امام زمان بازی و قپه بازی و رهبر بازی و مقر بازی و غیره و غیره ... خصوصا که کل منابع مالی هم تو حسابش بوده و همه را بنوعی نون خور و غلام و کنیز خود کرده بوده ... برای پازل رقص رهایی باید بیشتر چیدمان کرد .

فرشته کمالی گفت...

دوستانی که صحبت های خانم اقبال را توهینی به خود گرفته اند. من بدقت مصاحبه را گوش کردم. ندیدم ایشان اسم کسی بجز بتول سلطانی را بیاورند. اما در بعضی از نظرات اینجا این مصاحبه توهین به خانم هدایتی و یا آقای نادری یا جمالی و دیگران تلقی شده!! شاید تلاشی است آگاهانه برای دشمنی انداختن بین جدا شدگان. بنظر من خانم اقبال اصلا حرفهای این جداشدگان را نفی نکردند ولی در دو مورد رقص رهایی و درآوردن رحم نظر متفاوتی ارائه دادند که برای امثال من بسیار جالب و مستند بود . با ارادت

ناشناس گفت...

فرض کنید رقص رهایی راست باشه و فرض کنید از اساس دروغ باشه ... چه نتیجه ای نیخواهید بگیرید ؟
در حالت اول طلاق صورت گرفته و مثلا اجباری ! خوب میتونستن در مقابل این دستور تشکیلاتی مسعود رجوی مقاومت کنن و باهاش برخورد کنن .ولی برخورد نکردن و وارد طلاق شدن خوب بهشون پیشنهاد رقص رهایی میشه اگه قبول کنن ( با سطح و جزییاتش کاری ندارم ) تصمیم خودشونه و میتونن قبول نکنن و به هر قیمتی جلوی این پیشنهاد واستن . در حالت دوم که قضیه حله ... واما این رهبری خاص الخاص انقدر اشتباه به قیمت جان بقیه داشته و انقدر تناقض بارش بوده و انقدر فرصت طلبی کرده که رقص رهایی توش هیچه ...
اگر پوئن های منفی این بزرگوار را جمع بزنید وحشت میکنید که چرا فردیت خودتونو زیرپا گذاشتید تا ملعبه افکار متناقض و فرصت طلبانه کسی بشوید که از یکسو دارای روابط مزدوری با وزارت اطلاعات عراق بوده و پول میگرفته و از سوی دیگر میامده در نشست از استقلال مالی سازمان حرافی میکرده ... خودش دور سر زنش اسفند دود میکرده و میچرخونده ! بعد بقیه بانوان طلاق داده را میفرستاده جلوی گلوله مالکی که شعار بیا بیا بیا بدهند !!! انوقت شماها دنبال رقص رهایی هستید ؟ گیریم که راست باشه یا دروغ ! چه مسئله ای را حل میکنه ؟ از اینکه ایشون به یکی دونفر بدون هیچ سابقه مبارزاتی رده داده و اورده کنار خودش ! برمیگرده به حسادت مریم به زنانی که سابقه مبارزاتی و زندان داشتن و شما تو اون وادی دنبال تحلیل باشید وگرنه فرض کنید حالا با یکی دونفر هم رابطه داشته مگه ایراد هست ؟ اگر به زور بوده طرف بره شکایت کنه ولی اگر به زور تبوده و با رضایت طرفین بوده که چیز عجیب و غریبی نیست که ...
گرفتاری و اشکال بزرگتر از این حرفاس .

ناشناس گفت...

فرض کنید رقص رهایی راست باشه و فرض کنید از اساس دروغ باشه ... چه نتیجه ای نیخواهید بگیرید ؟
در حالت اول طلاق صورت گرفته و مثلا اجباری ! خوب میتونستن در مقابل این دستور تشکیلاتی مسعود رجوی مقاومت کنن و باهاش برخورد کنن .ولی برخورد نکردن و وارد طلاق شدن خوب بهشون پیشنهاد رقص رهایی میشه اگه قبول کنن ( با سطح و جزییاتش کاری ندارم ) تصمیم خودشونه و میتونن قبول نکنن و به هر قیمتی جلوی این پیشنهاد واستن . در حالت دوم که قضیه حله ... واما این رهبری خاص الخاص انقدر اشتباه به قیمت جان بقیه داشته و انقدر تناقض بارش بوده و انقدر فرصت طلبی کرده که رقص رهایی توش هیچه ...
اگر پوئن های منفی این بزرگوار را جمع بزنید وحشت میکنید که چرا فردیت خودتونو زیرپا گذاشتید تا ملعبه افکار متناقض و فرصت طلبانه کسی بشوید که از یکسو دارای روابط مزدوری با وزارت اطلاعات عراق بوده و پول میگرفته و از سوی دیگر میامده در نشست از استقلال مالی سازمان حرافی میکرده ... خودش دور سر زنش اسفند دود میکرده و میچرخونده ! بعد بقیه بانوان طلاق داده را میفرستاده جلوی گلوله مالکی که شعار بیا بیا بیا بدهند !!! انوقت شماها دنبال رقص رهایی هستید ؟ گیریم که راست باشه یا دروغ ! چه مسئله ای را حل میکنه ؟ از اینکه ایشون به یکی دونفر بدون هیچ سابقه مبارزاتی رده داده و اورده کنار خودش ! برمیگرده به حسادت مریم به زنانی که سابقه مبارزاتی و زندان داشتن و شما تو اون وادی دنبال تحلیل باشید وگرنه فرض کنید حالا با یکی دونفر هم رابطه داشته مگه ایراد هست ؟ اگر به زور بوده طرف بره شکایت کنه ولی اگر به زور تبوده و با رضایت طرفین بوده که چیز عجیب و غریبی نیست که ...
گرفتاری و اشکال بزرگتر از این حرفاس .

ناشناس گفت...

اگه این چیزارو برای مردن میگین که مردم اصن این چیزارو نمیدوننو اینارو نمیشناسن و اصن نمیدونن اینا چی میگن ! اگه برای روشنفکران میگید که روشنفکران خودشون برای این موضوع حتما تجزیه تحلیلی دارن و اینکه بگید رقص رهایی داشته یا نداشته تاثیری نداره .به نظر من باید بیخیال این قضیه بشید چون تنها کسی که صریحا گفته شب با مسعود بودن و استخر میرفتیم و این حرفا فقط بتول سلطانی بوده و یکنفر ملاک قضاوت نیس . ولی پلاک منقوش به عکس رجوی به خیلی ها داده شده و بسیار کار عجیب و غریب غیر اخلاقی احمقانه ای بوده است . ادم بیاد طلاق اجباری راه بندازه بعد به خانم های مطلقه پلاک عکس خودشو بده ؟! یعنی چی ؟ وحشتناکه . ولی از اینکه ازدواجش با مریم بخاطر عشق بوده شکی نیست چون زن ذیصلاح و اوردن به رهبری و لزوم فعالیت مشترک و محرمیت یاوه ای بیش نبوده ... خود اقای رجوی تو نشست جلوی همه با اشاره به مریم گفت زنم ! زنم یعنی چی ؟ والا میتونست بگه خواهرم ! میتونست بگه همرزمم ! ولی رسما گفت زنم ! یعنی بهانه های قبلی و عبارات و عناوین کشک قبلی روهوا و برای تحمیق و بطریق اولی برای توجیه این عشق بوده ... بعدشم ابریشمچی این وسط ضرر نکرده ! زن گنده داده !!! دختر ۱۹ ساله تحویل گرفته !!! معامله بوده و هماهنگی شده بوده !
خلاصه اگه پهن بار سازمان میکردن بهتر بود تا این رفتارهای بغایت کثیف را ... یعنی اینا از جهل همه سوء استفاده کردنند یک مشت افراد کم عقل گیراورده بودن تا تونستن باهاش سازمان بازی و رهبر بازی و رده بازی کردن و پول به جیب زدن ... اشغالهایی که در قدوقواره سازمان نبودند و خراب کردند و پنهان شدند و ۳۰ ساله که این شیر بیدار در سوراخ موش خوابیده !!!
وای برما .... وای برما ....

ناشناس گفت...

اگه این چیزارو برای مردن میگین که مردم اصن این چیزارو نمیدوننو اینارو نمیشناسن و اصن نمیدونن اینا چی میگن ! اگه برای روشنفکران میگید که روشنفکران خودشون برای این موضوع حتما تجزیه تحلیلی دارن و اینکه بگید رقص رهایی داشته یا نداشته تاثیری نداره .به نظر من باید بیخیال این قضیه بشید چون تنها کسی که صریحا گفته شب با مسعود بودن و استخر میرفتیم و این حرفا فقط بتول سلطانی بوده و یکنفر ملاک قضاوت نیس . ولی پلاک منقوش به عکس رجوی به خیلی ها داده شده و بسیار کار عجیب و غریب غیر اخلاقی احمقانه ای بوده است . ادم بیاد طلاق اجباری راه بندازه بعد به خانم های مطلقه پلاک عکس خودشو بده ؟! یعنی چی ؟ وحشتناکه . ولی از اینکه ازدواجش با مریم بخاطر عشق بوده شکی نیست چون زن ذیصلاح و اوردن به رهبری و لزوم فعالیت مشترک و محرمیت یاوه ای بیش نبوده ... خود اقای رجوی تو نشست جلوی همه با اشاره به مریم گفت زنم ! زنم یعنی چی ؟ والا میتونست بگه خواهرم ! میتونست بگه همرزمم ! ولی رسما گفت زنم ! یعنی بهانه های قبلی و عبارات و عناوین کشک قبلی روهوا و برای تحمیق و بطریق اولی برای توجیه این عشق بوده ... بعدشم ابریشمچی این وسط ضرر نکرده ! زن گنده داده !!! دختر ۱۹ ساله تحویل گرفته !!! معامله بوده و هماهنگی شده بوده !
خلاصه اگه پهن بار سازمان میکردن بهتر بود تا این رفتارهای بغایت کثیف را ... یعنی اینا از جهل همه سوء استفاده کردنند یک مشت افراد کم عقل گیراورده بودن تا تونستن باهاش سازمان بازی و رهبر بازی و رده بازی کردن و پول به جیب زدن ... اشغالهایی که در قدوقواره سازمان نبودند و خراب کردند و پنهان شدند و ۳۰ ساله که این شیر بیدار در سوراخ موش خوابیده !!!
وای برما .... وای برما ....

ناشناس گفت...

چرا وقتی از این حوادث در زندگی مثلا هنرمیشه ها بوحود بیاد همه میگن عجب کثافتی بوده ولی وقتی در بین رهبران یک گروه سیاسی بوجود بیاد همه میگن لابد یجور دیگه بوده !!! نه برادر من !نه خواهرمن ! نه هموطن من ! انسان و خصوصیت ها و خصائل منفی انسان هنرپیشه و رقاصه و سیاسی و رهبر مهبر نمیشناسه ... این برخورد ماست که در مواجهه با موضوع فرق داره وگرنه نفس عمل مقابل یکیه .... مثلا اگه خواننده خانم شهره از شوهرش جدابشه و زن مثلا دوست شوهرش بشه همه میگن عجر کثافتیه ! خجالت نمیکشه با داشتن شوهر و بچه عاشق یه مرد دیگه شده ! ولط اگر همین خانم خواننده نباشه و مثلا یک سیاستمدار باشه اصلا کسی چنین قضاوتی نمیکنه ! چرا ؟ این یه بحث روانشناسی اجتماعیه و بنده وارد نیستم اما اینو خوب حالیمه که مریم و مسعود چشمشون دنبار هم بوده و سرانجام این قضیه بنام و بهانه انقلاب ایده الوژیک تحقق پیدا کرد تا سازمان پس نزنه ... و بعد که همه چی اروم شد و افسار همه پامنبری هارو گرفت تو دستش و تا مرحله طلاق انها را برد یه روز گفت مریم زنمه !!! جالبه هیچکسم بلند نشد بگه مرتیکه غلط میکنی ماهارو از هم جدا میکنی ولی خودت زن داری یا همسر داری ! پس این تشکیلات توتالیتریستی دیگه بوی سازمان مجاهدین نمیداد ... اقای رجوی به اندازه کافی سوابق گذشته جانبازان سازنان را در غیاب انها تو جیب خودش ریخته بود و خودشو قهرمان نشون میداد و برای خودش مرید جمع کرده بود و فردیتشونو با طرح یکمشت چرندیات ازشون گرفته بود و از این بابت خیالش راحت بود که حتی اگه به طلاق داده ها بگه من ۵ تا زن به نیت پنج تن گرفتم و دارم و هرشبم باهاشونم این پامنبری ها کف میزدنند و ذوق میکردند و ایران رجوی و رجوی ایران میگفتن ! ما خود مقصر بودیم که موشی را به جای پلنگ به ما غالب کرده بودند ( الیته دور از جان موش ) و امروز در دهه پنج و خورده ای از زندگی تازه دوزاریمون افتاده که اینل هم از جنس اخوند هستن ولاغیر .

ناشناس گفت...

اگه رقص رهایی صرف نظر از اسمش مثلا عده ای خانم جمع شدن و رقصیدن که عیبی نداره . اگه جزو طلاق داده ها بودن و رقصیدن که بازم عیبی نداره حتما راضی بودن که رقصیدن . اگه منظور اینه که به محرمیت رجوی درامدند و روسری باز کردنند که این بهیجوجه عمل قابل توجیهی تحت هیچ عنوان نیست و باید برخورد افشاگرایانه بشود . اگه بحث محرمیت و مثلا رفتن به بستر باشه که واویلاس و مشمئز کننده است . البته من شخصا با اینکه رجوی را یک اپورتونیست توجیب ریز بسیار ماکیاول صفت میدونم ( چون مطمئن هستم ) اما هم بستری با دیگران را نمیپذیرم جون به اینکار نیاز نداره . یعنی اگه علاقه مند به جنس مونث باشه ( که ایرادی نیست ) انقدر هوش و ذکاوت داره که بصورت علن اینکارو نکنه . بنابراین من شخصا تا قبل از سند مطمئن و شهادت بقدر کفایت به رقص رهایی با مضمون هم بستری باور ندارم . یعنی برام هضم نمیشه .

ناشناس گفت...

البته انسانهای ارمانگرا توجه شان در انتخاب جنس مخالف و همسر طرز فکر اوست و انتخاب بر اساس هیکل و ریخت و قیافه را بورژوایی و یا غیر انسانی میبینند اما در مس همه دیدگاه های فلسفی و اجتماعی انسانی وجود دارد که دارای پیچیدگی های خاصی است و این موضوع یک فاکتور مهم تلقی میشود . یادم میاد پس از ۵۷ هواداران سازمانها لباس ساده میپوشیدند و به میهمانی و جشن نمیرفتند در حالیکه قبل از سال ۵۷ لباس شیک میپوشیدند و به جشن تولد و پارتی میرفتند ولی در هر دوحال عاشق میشدند و نمیتوانستند از شر ! عشق خود را خلاص کنند ! چرا ؟ چون ارمان اکتسابی بود و فرهنگ پوشیدن لباس و روابط خودش را به فرد ارمانخواه دیکته میکرد اما عشق یک امر ذاتی و انسانی بود و راه خلاصی از ان وجود نداشت ! ( البته در بین ارمان خواهان در جهان سوم که صبغه مذهبی داشت این امر پررنگ بود وگرنه مثلا چپ های المان و یا فرانسه تا این حد خود را ژنده پوش و منزوی نمیکردنند ) و هم درگیر فعالیت سیاسی بودند و هم به پارتی میرفتند . تو جهان سوم لباس شیک و پارتی مال ارمانخواه نیست !!! بگذریم ... از کجا به کجا امدیم ؟!
بهرحال عشق امری اجتناب ناپذیر است و برای ما انقلابیون جهان سومی یک تابوست ! همانطور که شادی و پوشیدن لباس شیک یک خط قرمز بود ! در بکدوره ای که استاد دانشگاه هم کلاه صمد بهرنگی سر میگذاشت ! ولی ان دستفروش که سالها همین کلاه را بر سر میگذاشت مورد تقلید قرار نگرفته بود ! چرا ؟ اینها مسائلی است که نیاز به ریشه یابی دارد و درک ان هم بسیار در تحلیل های اجتماعی و سیاسی ضروری است . فلان دختر قبل از ۵۷ تو عروسی میرقصید و مس از ۵۷ که به فلان سازملن سمپاتی پیدا کرده بود اصلا عروسی نمیرفت چه برسد که برقصد ! و در همان واحد عاشق پسر همسایه شان هم بود اما در تناقض میسوخت ... او دوست داشت که مسر همسایه را اتفاقی در فلان جمعیت مورد علاقه خود ببیند تا وجدان درونی اش ارام شود ! مگر عشق گناه بود ؟ مگر دوست داشتن و تمایل به جنس مخالف گناه بود ؟ از نظر ارمانخواهان جهان سوم اری گناه است ! پس ای عشق در پنهان بسوز که ما خود مسئول جهنمیم ! اگاهی های انسانی در کنار ارمانخواهی یک ضرورت و لازم و ملزوم یکدیگرند . ما بدون عشق تکثیر نمیشوین و بدون عشق بقایمان با انقراض مواجه میشود ... این قانون محتوم طبیعتی است که ما موجودات محصول تکاملی ان بوده و هستیم .

ناشناس گفت...

ولی سوء استفاده جنسی از جنس مخالف دیگر عشق نیست بلکه استثمار جنسی است ، رذالت است و کثیف .اصلا با ذات انسانی در تنافر است در ضد است . هرزگی است . حالا با هر عنوان که بخواهد باشد چیزی نیست جز هرزگی و ذات انسانی در قلمرو هرزگی پرسه نمیزند مگر به اجبار مگر به تهدید و فشار و مگر به نیرنگ و فریب .