بوسه
اینک ! تو ادامه ی لبان خویشی
از آنکه تو بودهای تو اکنون بیشی
بگشای لبان و بوسه ای فیض نما
کاستاده به درگاه لبت درویشی
***
خواهم که نهم لب به لبان لب تو
صد بوسه زنم من به دهان لب تو
انقدر ببوسمت که که تا روز ابد
گردد تن و جان نهان به جان لب تو
***
لفظ است لبان تو ،و معنایش چیست
جز بوسه و تفسیرگرش جز خود کیست؟
چون خویش مفسّرست، از بهر شناخت
راهی بجز از بوسه پی در پی نیست
از آنکه تو بودهای تو اکنون بیشی
بگشای لبان و بوسه ای فیض نما
کاستاده به درگاه لبت درویشی
***
خواهم که نهم لب به لبان لب تو
صد بوسه زنم من به دهان لب تو
انقدر ببوسمت که که تا روز ابد
گردد تن و جان نهان به جان لب تو
***
لفظ است لبان تو ،و معنایش چیست
جز بوسه و تفسیرگرش جز خود کیست؟
چون خویش مفسّرست، از بهر شناخت
راهی بجز از بوسه پی در پی نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر