دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ آذر ۲۱, سه‌شنبه

با ملایان 2 اسماعیل وفا یغمائی ۱۲/۱۲/۲۰۲۳

 




با ملایان 2
اسماعیل وفا یغمائی
۱۲/۱۲/۲۰۲۳

نگذاشتید برقصیم
نگذاشتید بخوانیم
نگذاشتید ببوسیم
نگذاشتید لیوانی آب خنک را به آرامش
در تابستانی زیبا و پر بار بنوشیم
***
نگذاشتیدشاهد رشد فرزندانمان باشیم
کشتیدشان
شاهد لبخند همسایه و برادرمان باشیم
از اندوه مردند
نگذاشتید شاهد زیبائی رودها و دریاچه هامان باشیم
خشکانیدشان
نگذاشتید شاهد زیبائی جنگلهامان باشیم
سر بریدیدشان
نگذاشتید زندگی کنیم

***
آمدید
با انقلاب فواران تمام فاضلابها
با آئینتان
و خدا و رسولتان
با ریشهای خونچکان
وشمشیرهای صیقل خورده
و با نعلینهایتان بر نان و آب مردم
و پستانهای مادران و دهان شیر خوارگان پا کوفتید
پا کوفتید و غارت کردید
و رژه دارها و جوخه های تیرباران
جانشین رژه شادیانه جشنهامان شد
آمدید و تیغ بر لبان عاشقان این سر زمین
و دستان کارگر و دهقان نهادید
بوسه بر لبها ممنوع و فراوش شد
ولبهای ملتی را به سوی ضریح مردگان پوسیده
پانرده هزار جنازه خشکیده در سراسر ایران
و تابوتهای خونین و اجساد سرد کشاندید
آمدید تا تار و چنگ و نی را سر ببرید
آمدید با خدایتان که ابلیس از آن فراری است
با دوبال هراس و وعده از جنده خانه و دوزخش
آمدید با کتابتان که در میان هر برگش
هزار کشته دفن شده است
و آزادی و خرد درهزار زنجیر خرافه اسیرست
آه
هیچ‌کس در این شهردر این سرزمین
آوازی نمی‌خواند
نه سیبی بر درخت
نه عاشقی در کوچه
نه ستاره ای در آسمان
مرغ شب خاموش است
تنهای صدای نعلینهای خونین است
بر جسدهای جوانان این میهن
و صدای نهیق و شهیق و نعیق شما
بر منبرهائی که بر هر پله اش ده جسدخفته است
تنهای صدای تکبیراز فراز مناره های خونین
در ستایش بتی که قرنها پیش از زمین به آسمان رفت
تاکارگزاری جلادان را رسمیت بخشد
وباران جهل و دروغ از ابرهای پاک ایران بباراند
آمدید و خواهید رفت
تا دمساز با خدا و کتاب و رسولتان باشید
کوچه‌ها از رد نعلینهاتان
با آتش جارو خواهد شد
و مرگ جاودانه شما را در آغوش خواهد کشید
و محوخواهید شد
زیرا این ملت
تمامی این ملت
نه تنها نان و آب و آوازها و اشکها
و لبخندهای برباد رفته خود را از شما طلب دارد
بل تمامت زندگی خود را از شما باز پس خواهد گرفت
تمامت زندگی یک ملت را که غارت کرده‌اید
تردید نکنید

***
تردید نکنید
خواهید رفت
ولبها با بوسه آواز خواهند خواند
سیب بر درخت
عاشقان در کوچه
ماه در آسمان
و مرغ شب در شاخسار مهتاب زده
تردید نکنید
لغات
نهیق:ابتدای عرعر الاغ
شهیق:انتهای عرعر الاغ
نعیق:قارقار کلاغ

هیچ نظری موجود نیست: